گنجور

غزل شمارهٔ ۸۷۳

بس که از رخسار او در پیچ و تاب است آفتاب
تشنه ابرست و جویای نقاب است آفتاب
چون چراغ روز می میرد برای خامشی
بس کز آن رخسار روشن در حجاب است آفتاب
بود اگر سر دفتر مه طلعتان زین پیشتر
در زمان حسن او کی در حساب است آفتاب
از شفق هر صبح چون رخسار می شوید به خون؟
گرنه از رخسار او داغ و کباب است آفتاب
من دهم چون دیده خود آب از نظاره اش؟
کز تماشای رخش چشم پر آب است آفتاب
برنیارد جرعه ای دریاکشان را از خمار
تشنه دیدار را موج سراب است آفتاب
از فتادن خویش را نتواند از مستی گرفت
از کدامین می چنین مست و خراب است آفتاب
چون شود از مشرق زین طالع آن رشک قمر
بیشتر از ماه نو پا در رکاب است آفتاب
دور باشی نیست حاجت، روی آتشناک را
بی نیاز از ابر و فارغ از نقاب است آفتاب
تا تو از خلوت صبوحی کرده بیرون آمدی
چون چراغ صبحدم در اضطراب است آفتاب
مه ز نور عاریت، گه لاغر و گه فربه است
ایمن از تشویش و فارغ ز انقلاب است آفتاب
روی گرم از دیده شبنم نمی دارد دریغ
گرچه از گردنکشی گردون جناب است آفتاب
نعل ماه نو در آتش ز اشتیاق روی کیست؟
در تمنای که سر گرم شتاب است آفتاب
ریزش اهل کرم در پرده صائب خوشترست
بیشتر فصل بهاران در سحاب است آفتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بس که از رخسار او در پیچ و تاب است آفتاب
تشنه ابرست و جویای نقاب است آفتاب
هوش مصنوعی: آفتاب به شدت تحت تأثیر زیبایی چهره او قرار گرفته و به خاطر این جذابیت، همچون ابرهایی که به دنبال سایه هستند، به دنبال نقابی می‌گردد که بتواند خود را از تابش مستقیم نور او محافظت کند.
چون چراغ روز می میرد برای خامشی
بس کز آن رخسار روشن در حجاب است آفتاب
هوش مصنوعی: زمانی که روز به پایان می‌رسد و چراغ روز خاموش می‌شود، این خاموشی به دلیل حجاب و پوشش رخسار روشن است که همانند آفتاب است.
بود اگر سر دفتر مه طلعتان زین پیشتر
در زمان حسن او کی در حساب است آفتاب
هوش مصنوعی: اگر سر دفتر زیبایی شما پیش از این، در زمان حسن (شما) وجود داشت، آیا در محاسبات، خورشید در برابر او ارزش دارد؟
از شفق هر صبح چون رخسار می شوید به خون؟
گرنه از رخسار او داغ و کباب است آفتاب
هوش مصنوعی: هر صبح که شفق به آسمان می‌تابد، آیا به خاطر خونین شدن چهره‌اش است؟ چون اگر میراث عشق او نبود، آفتاب نیز بر چهره‌اش داغ و سوخته به نظر می‌رسید.
من دهم چون دیده خود آب از نظاره اش؟
کز تماشای رخش چشم پر آب است آفتاب
هوش مصنوعی: شما دلتان می‌خواهد به معشوق نگاه کنید، اما وقتی او را می‌بینید، چشمانتان پر از اشک می‌شود. مانند این است که آفتاب کنار زیبایی او کم نور می‌شود.
برنیارد جرعه ای دریاکشان را از خمار
تشنه دیدار را موج سراب است آفتاب
هوش مصنوعی: اگر کسی تشنه دیدار باشد، هیچ جرعه‌ای از دریا برای او نخواهد آورد و حاصلی جز سراب و خیال نخواهد داشت. آفتاب هم در اینجا به نوعی به این خیال می‌افزاید و حقیقت را پنهان می‌کند.
از فتادن خویش را نتواند از مستی گرفت
از کدامین می چنین مست و خراب است آفتاب
هوش مصنوعی: انسانی که در حال مستی است، نمی‌تواند خود را از زمین افتادن نجات دهد. او در این حالت به این فکر می‌کند که چه نوشیدنی‌ای او را این‌قدر مست و خراب کرده است که مثل آفتاب درخشان و برجسته شده است.
چون شود از مشرق زین طالع آن رشک قمر
بیشتر از ماه نو پا در رکاب است آفتاب
هوش مصنوعی: زمانی که نوری از مشرق به سوی زمین می‌تابد، این نور به قدری درخشان است که حتی ماه نو نیز در برابر آن محو می‌شود و خورشید در اوج شکوه و زیبایی‌اش قرار دارد.
دور باشی نیست حاجت، روی آتشناک را
بی نیاز از ابر و فارغ از نقاب است آفتاب
هوش مصنوعی: اگر دور باشی، نیازی به تو نیست، زیرا چهره سوزان آفتاب نیازی به ابر ندارد و از هر پوششی آزاد است.
تا تو از خلوت صبوحی کرده بیرون آمدی
چون چراغ صبحدم در اضطراب است آفتاب
هوش مصنوعی: زمانی که تو از تنهایی صبحگاهی خارج شدی، مانند چراغی که در آغاز صبح روشن می‌شود، آفتاب نیز در حال تلاطم است.
مه ز نور عاریت، گه لاغر و گه فربه است
ایمن از تشویش و فارغ ز انقلاب است آفتاب
هوش مصنوعی: ماه گاهی لاغر و گاهی چاق می‌شود، اما به‌خاطر نوری که از دیگران می‌گیرد، از هرگونه نگرانی و آشفتگی در امان است. آفتاب نیز در حالتی آرام و بدون دگرگونی به سر می‌برد.
روی گرم از دیده شبنم نمی دارد دریغ
گرچه از گردنکشی گردون جناب است آفتاب
هوش مصنوعی: روی شاداب آفتاب از مجرای شبنم‌ها در دل شباند، اما با وجود قدرت و سلطنت آسمان، هیچ کمبودی در نور و گرمی‌اش حس نمی‌شود.
نعل ماه نو در آتش ز اشتیاق روی کیست؟
در تمنای که سر گرم شتاب است آفتاب
هوش مصنوعی: این بیت به حس اشتیاق و انتظار برای دیدن کسی اشاره دارد. نعل ماه نو که در آتش است، نمادی از شوق و هیجان درونی است. در این حال، آفتاب به عنوان نماد روشنی و گرما، در حال تلاش و شتاب برای رسیدن به آنچه آرزو شده، به تصویر کشیده می‌شود. به عبارتی، این تصویر نمایانگر وضعیت عمیق احساسی و آرزوهایی است که در دل فرد وجود دارد.
ریزش اهل کرم در پرده صائب خوشترست
بیشتر فصل بهاران در سحاب است آفتاب
هوش مصنوعی: بارش محبت و بخشش افراد بزرگوار در نهان، دلپذیرتر است از تابش خورشید در اوج بهار که در ابرها اتفاق می‌افتد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۷۳ به خوانش عندلیب