غزل شمارهٔ ۸۷۲
گر به ظاهر بادپیماییم ما همچون حباب
از هواداران دریاییم ما همچون حباب
گرچه هیچ و پوچ می دانند ما را غافلان
در حقیقت عین دریاییم ما همچون حباب
از شمار موجه این بحر غافل نیستیم
پای تا سر چشم بیناییم ما همچون حباب
سیر و دور ما به جزر و مد دریا بسته است
گاه پنهان، گاه پیداییم ما همچون حباب
گشته ایم از جستجوی بحر سر تا پای چشم
گرچه در آغوش دریاییم ما همچون حباب
دیدن دزدیده یادی از خیانت می دهد
از نظربازان رسواییم ما همچون حباب
قلزمی را کز لطافت درنمی آید به چشم
با هزاران چشم جویاییم ما همچون حباب
در تماشاگاه دریا رشک بر خود می بریم
پرده چشم تماشاییم ما همچون حباب
نیست عقل مصلحت بین در سر بی مغز ما
مرکز پرگار سوداییم ما همچون حباب
پیش دریا می کنیم از جهل اظهار حیات
یک نفس هر چند برپاییم ما همچون حباب
نیست ما را در جهان آب و گل ویرانه ای
خانه بردوشان دریاییم ما همچون حباب
غیر را در خلوت دربسته ما بار نیست
در میان جمع تنهاییم ما همچون حباب
از گرانی بار بر دریا چو لنگر نیستیم
از سبکروحی سبکپاییم ما همچون حباب
رزق ما از بحر پر گوهر بود دست تهی
تا به حرف پوچ گویاییم ما همچون حباب
گرچه از سر در هوایانیم پیش ناقصان
پرده دار بحر یکتاییم ما همچون حباب
لاف یکتایی ز ما روشن ضمیران دور نیست
زاده آن بحر یکتاییم ما همچون حباب
هیچ رازی بحر را صائب ز ما پوشیده نیست
از صفا آیینه سیماییم ما همچون حباب
غزل شمارهٔ ۸۷۱: در محیط عشق باشد از سر پر خون حبابغزل شمارهٔ ۸۷۳: بس که از رخسار او در پیچ و تاب است آفتاب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر به ظاهر بادپیماییم ما همچون حباب
از هواداران دریاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: اگرچه در ظاهر به مانند بادپیمایی میرسیم، ولی در باطن به مانند حبابهایی هستیم که در دریای هواداران غوطهورند.
گرچه هیچ و پوچ می دانند ما را غافلان
در حقیقت عین دریاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: با اینکه برخی افراد ما را بیاهمیت و بیارزش میدانند، در واقع ما عین انرژی و عمق دریا هستیم، فقط مانند حبابی روی سطح ظاهر میشویم.
از شمار موجه این بحر غافل نیستیم
پای تا سر چشم بیناییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: ما از حرکت و جنبش این دریا غافل نیستیم و تمام وجودمان چشم بینا و هوشیار است، مثل حبابی که در آب شناور است.
سیر و دور ما به جزر و مد دریا بسته است
گاه پنهان، گاه پیداییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: حرکت و چرخش ما تحت تأثیر تلاطمات دریا قرار دارد؛ گاهی دیده میشویم و گاهی ناپدید میشویم، همانند حبابهایی که در آب تشکیل میشوند و گاهی به سطح میآیند و گاهی غرق میشوند.
گشته ایم از جستجوی بحر سر تا پای چشم
گرچه در آغوش دریاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: ما به دنبال عمق دریا گشتهایم و تمام وجودمان را به چشمهامان سپردهایم. با این حال، مانند حبابهایی هستیم که در آغوش دریا قرار داریم.
دیدن دزدیده یادی از خیانت می دهد
از نظربازان رسواییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: دیدن چیزی که به طور پنهانی گرفته شده، یادآور خیانت میشود. از نظر ناظران، ما همچون حبابی هستیم که به راحتی ترکیده میشویم و رسوا میگردیم.
قلزمی را کز لطافت درنمی آید به چشم
با هزاران چشم جویاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: ما همچون حبابی هستیم که به قدری لطیف و نازکیم که به چشم نمیآییم، اما در عین حال با هزاران چشم به دنبال یافتن و شناختن خود و دیگران هستیم.
در تماشاگاه دریا رشک بر خود می بریم
پرده چشم تماشاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: ما در کنار دریا با دقت و شوق به تماشا نشستهایم و به خود میبالیم. چشمهای ما مانند حبابهایی هستند که زیبایی را میبینند و لذت میبرند.
نیست عقل مصلحت بین در سر بی مغز ما
مرکز پرگار سوداییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: عقل ما در این وضعیت بیفایده است و نمیتواند درست تشخیص دهد. ما مانند حبابی هستیم که در وسط بینهایت در حال چرخش و تلاطم هستیم.
پیش دریا می کنیم از جهل اظهار حیات
یک نفس هر چند برپاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: ما در برابر دریا بهخاطر نادانی خود، نشاندهنده زندگی خود هستیم. حتی اگر مدت کوتاهی بایستیم، همچون حبابی هستیم که به زودی میترکد.
نیست ما را در جهان آب و گل ویرانه ای
خانه بردوشان دریاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: ما در این دنیا مانند حبابهای روی دریا هستیم و جایی نداریم. همچون حبابهایی که به سرعت میترکند و از بین میروند، ما هم خانه و کاشانهای در این جهان مادی نداریم.
غیر را در خلوت دربسته ما بار نیست
در میان جمع تنهاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: ما در جایی که دربسته و دور از دیگران هستیم، به هیچکس نیاز نداریم. اما وقتی در جمع هستیم، احساس تنهایی میکنیم، مانند حبابی که در میان آب شناور است.
از گرانی بار بر دریا چو لنگر نیستیم
از سبکروحی سبکپاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: وقتی بار سنگینی بر دوش داریم و نمیتوانیم به دریا برویم، این نشاندهنده این است که ما از نظر روحی و فکری آزاد و سبکبار هستیم، مثل حبابهایی که به راحتی حرکت میکنند.
رزق ما از بحر پر گوهر بود دست تهی
تا به حرف پوچ گویاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: روزی ما از دریاهایی پر از جواهر و نعمت است، اما ما هنوز با دستان خالی به گفتگوهایی بیارزش مشغول هستیم، همانند حبابی که در سطح آب ظاهر میشود.
گرچه از سر در هوایانیم پیش ناقصان
پرده دار بحر یکتاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: هرچند که ما در دنیای مادی و دچار نقصها هستیم، اما در عمق وجودمان به خدای یگانه و بینقص متصل هستیم، درست مثل حبابی که در سطح آب شکل میگیرد.
لاف یکتایی ز ما روشن ضمیران دور نیست
زاده آن بحر یکتاییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: ما روشن فکران، از ادعای یکتایی خود دور نیستیم، چرا که مانند حباب از آن دریای یکتا به وجود آمدهایم.
هیچ رازی بحر را صائب ز ما پوشیده نیست
از صفا آیینه سیماییم ما همچون حباب
هوش مصنوعی: هیچ چیزی برای دریا از ما پنهان نیست، ما مانند حبابی از صفا و روشنی، نمایان هستیم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۷۲ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/11/10 05:02
نادر..
گشتهایم از جستجوی بحر سر تا پای چشم
گرچه در آغوش دریاییم ما همچون حباب..