غزل شمارهٔ ۸۵۶
نیست غم نان و آب، گوشه نشین را
در رحم آماده است رزق، جنین را
پستی دیوار را زوال نباشد
سیل نسازد خراب خانه زین را
خشک تر از موجه سراب شمارد
تشنه دیدار او بهشت برین را
خال تو از خط به دل غبار ندارد
دزد شمارد بهشت خویش کمین را
کم نشود بوسه از لبش به گرفتن
موم نسازد تهی ز نقش، نگین را
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست غم نان و آب، گوشه نشین را
در رحم آماده است رزق، جنین را
هوش مصنوعی: نگرانی از نان و آب برای کسی که زندگی را آرام میگذراند وجود ندارد، زیرا روزی برای او مانند جنینی که در رحم است، به آرامی و بهینه فراهم میشود.
پستی دیوار را زوال نباشد
سیل نسازد خراب خانه زین را
هوش مصنوعی: دیوار پایین هرگز از بین نمیرود و طوفان نمیتواند خانه را خراب کند.
خشک تر از موجه سراب شمارد
تشنه دیدار او بهشت برین را
هوش مصنوعی: تشنهای که در آرزوی دیدار معشوق است، حتی بهشت را هم به اندازهی یک سراب خشک و بیمعنا میبیند.
خال تو از خط به دل غبار ندارد
دزد شمارد بهشت خویش کمین را
هوش مصنوعی: عشق تو برای دل من مانند نشانهای است که همیشه در ذهنم باقی میماند. هرگز نمیتوانم زیبایی و آرامش همراه تو را دستکم بگیرم، حتی اگر در خطر دزدی از بهشت خودت قرار بگیرم.
کم نشود بوسه از لبش به گرفتن
موم نسازد تهی ز نقش، نگین را
هوش مصنوعی: بوسهای که از لب او گرفته میشود، هیچگاه کم نمیشود و مانند موم، خالی از طرح و نقش نخواهد بود؛ مانند نگینی که بینقش است.