غزل شمارهٔ ۸۵۵
دید ز خون دلم لاله ستان خاک را
آبله دل شکست شیشه افلاک را
لاله و گل خون کنند بر سر هر شبنمی
گر به گلستان بری روی عرقناک را
تا لب ساغر رسید بر لب و دندان او
سر به ثریا رسید سلسله تاک را
بر دل آیینه ابر سایه دشمن بود
غوطه به خون می دهد باده دل پاک را
این سر خونین کیست، کز نفس آتشین
چشمه خورشید کرد حلقه فتراک را
حسن خداداد را مرتبه دیگرست
باده چه مستی دهد جان طربناک را؟
روزن هر خانه ای در خور وسعت بود
دیده دل روزن است خانه افلاک را
من کیم و کیستم تا سر سوداییم
داغ گذارد به دل لاله فتراک را
گوهر شهوار را مهره گل نشمرد
هر که ز صائب شنید این غزل پاک را
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دید ز خون دلم لاله ستان خاک را
آبله دل شکست شیشه افلاک را
هوش مصنوعی: از دل خونین من گلهای لاله در زمین روییده است، که این نشاندهندهی درد و رنج من است. شکستگیهای دل من موجب خرابی و آسیب به آسمانها شده است.
لاله و گل خون کنند بر سر هر شبنمی
گر به گلستان بری روی عرقناک را
هوش مصنوعی: اگر به باغ قدم بگذاری، خواهی دید که لالهها و گلها از شوق و عشق، بر سر هر قطرهی شبنم اشک میریزند، چون تو با چهرهی عرق کردهات آنجا حضور داری.
تا لب ساغر رسید بر لب و دندان او
سر به ثریا رسید سلسله تاک را
هوش مصنوعی: وقتی لب ساغر به دندان او رسید، دیگر نیازی به آن سلسله تاک نبود و به اوج بلندی رسید.
بر دل آیینه ابر سایه دشمن بود
غوطه به خون می دهد باده دل پاک را
هوش مصنوعی: دشمنی که بر دل تسلط دارد، مانند سایهای بر روی آینه است و با خون غم و درد، زندگی و روح زلال را تحت تأثیر قرار میدهد.
این سر خونین کیست، کز نفس آتشین
چشمه خورشید کرد حلقه فتراک را
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن یک صحنه عاشقانه و دردناک میپردازد. سخن از کسی است که به دلیل عشق و احساسات شدیدش، با حالتی خونی و رنجکشیده در برابر خورشید قرار گرفته و به نوعی میتوان احساسات عمیق و غمگینی که در دلش دارد را احساس کرد. در واقع، به دلایلی چون عشق یا رنج، او همچون حلقهای در آتش کلمات و احساسات خود در مقابل نور و درخشش زندگی میسوزد.
حسن خداداد را مرتبه دیگرست
باده چه مستی دهد جان طربناک را؟
هوش مصنوعی: زیبایی که به خدا نسبت داده شده، مقام و معنایی دیگر دارد. چه نشهای از شراب میتواند به روحی شاداب و سرزنده ببخشد؟
روزن هر خانه ای در خور وسعت بود
دیده دل روزن است خانه افلاک را
هوش مصنوعی: هر کدام از خانهها و مکانها به اندازه وسعت خود، دیدگاه و درکی دارند. قلب و دل انسان نیز همانند یک روزنه، به درک و فهم عظمت جهان و آسمانها میپردازد.
من کیم و کیستم تا سر سوداییم
داغ گذارد به دل لاله فتراک را
هوش مصنوعی: من کیستم و چه کسی هستم که احساسات سرشارم همچون اشتیاقی سوزان بر دل من اثر بگذارد و آن را به شور و شوقی عمیق تبدیل کند.
گوهر شهوار را مهره گل نشمرد
هر که ز صائب شنید این غزل پاک را
هوش مصنوعی: هر که این غزل زیبا و پاک را از صائب شنیده باشد، نمیتواند ارزش گرانبهای عشق و زیبایی را به چیزهای بیاهمیتی مانند مهره گل تشبیه کند.