گنجور

غزل شمارهٔ ۸۵۰

شانه زند چو کلک من طره مشکفام را
سرمه خامشی دهد طوطی خوش کلام را
فاخته کو، که بوسه بر کنج دهان من زند؟
سرو پیاده گفته ام شیشه سبز فام را
مرغ چمن رمیده ام زخمی خار آشیان
کی به بهشت می دهم حلقه چشم دام را
در ته پای سرو می نشأه بلند می دهد
ساقی سبز خوش بود باده لعل فام را
تیغ دو دسته گر زند خار به چشم روشنم
شعله من نمی کشد دشنه انتقام را
رحم به تیره روزی صائب دلشکسته کن
دور کن از عذار خود طره مشکفام را

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شانه زند چو کلک من طره مشکفام را
سرمه خامشی دهد طوطی خوش کلام را
هوش مصنوعی: عطر موهای خوش‌بوی او به قدری جذاب است که سخن‌گوی خوش‌صدای طوطی را هم به سکوت وا می‌دارد.
فاخته کو، که بوسه بر کنج دهان من زند؟
سرو پیاده گفته ام شیشه سبز فام را
هوش مصنوعی: کجا می‌توانم یک فاخته پیدا کنم که روی لبانم بوسه‌ای بزند؟ من از سرو قد بلند خواسته‌ام که شیشه‌ای با رنگ سبز را بیان کند.
مرغ چمن رمیده ام زخمی خار آشیان
کی به بهشت می دهم حلقه چشم دام را
هوش مصنوعی: من پرنده‌ای هستم که از چمنزدن فرار کرده و زخمی شدم. وقتی که به آشیانه‌ام بازنگردم، چگونه می‌توانم حلقه‌های چشم دامی را که در انتظارم است، به بهشت تقدیم کنم؟
در ته پای سرو می نشأه بلند می دهد
ساقی سبز خوش بود باده لعل فام را
هوش مصنوعی: زیر پای درخت سرو، می‌نوشی که با قد بلندی قیافه‌ای زیبا دارد. ساقی، نوشیدنی سرخ رنگی را به تو می‌دهد که بسیار خوش‌چشم و دلپذیر است.
تیغ دو دسته گر زند خار به چشم روشنم
شعله من نمی کشد دشنه انتقام را
هوش مصنوعی: اگر تیغی دو لبه به چشمان روشندل من آسیب بزند، آتش وجود من دلیلی برای انتقام‌گیری نخواهد داشت.
رحم به تیره روزی صائب دلشکسته کن
دور کن از عذار خود طره مشکفام را
هوش مصنوعی: به دل شکسته و بدبخت رحم کن و برای او تاسف بخور، و موهای سیاه و زیبا را از چهره‌ات دور کن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۵۰ به خوانش عندلیب