گنجور

غزل شمارهٔ ۸۴۷

بی‌خودی رفتن است دل‌ها را
هوش واماندن است دل‌ها را
آه بی‌اختیار از سر درد
دامن افشاندن است دل‌ها را
چشم پوشیدن از جهان خراب
چشم وا کردن است دل‌ها را
غوطه خوردن به زهر ناکامی
سبزه غلتیدن است دل‌ها را
سینه دادن به زخم تیر قضا
نیشکر خوردن است دل‌ها را
از جگرها نسیم سوختگی
بوی پیراهن است دل‌ها را
آه، افشاندن غبار از جان
گریه، افشردن است دل‌ها را
گهر اشک دم‌به‌دم سفتن
درد خود گفتن است دل‌ها را
عیش شیرین این جهان خراب
تلخی مردن است دل‌ها را
نفس را مطلق العنان کردن
خصم پروردن است دل‌ها را
گل بی‌خار آرزومندی
خار پیراهن است دل‌ها را
دیده هرچند موشکاف بود
پرده دیدن است دل‌ها را
نیست پوشیده در جهان رازی
چشم اگر روشن است دل‌ها را
حال دل‌ها ز دیده‌ها پیداست
دیده‌ها روزن است دل‌ها را
تا نگردد نگاه گوشه‌نشین
برق در خرمن است دل‌ها را
آسمان گرچه وسعتی دارد
چشمه سوزن است دل‌ها را
تا نگردد زبان خموش از لاف
آب در روغن است دل‌ها را
درد هرکس به قدر بینش اوست
رنج بیش از تن است دل‌ها را
به زبان حرف دوستی گفتن
بدگمان کردن است دل‌ها را
تنگ‌خلقی به دوستان صائب
در هم افشردن است دل‌ها را

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی‌خودی رفتن است دل‌ها را
هوش واماندن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: دل‌ها وقتی از خود بی‌خود می‌شوند، دیگر توجه و هوش کافی ندارند.
آه بی‌اختیار از سر درد
دامن افشاندن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: درد و رنجی که در دل داریم، ناخواسته باعث می‌شود که احساسات و اندوه خود را به نمایش بگذاریم و برای دیگران از آن سخن بگوییم.
چشم پوشیدن از جهان خراب
چشم وا کردن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: وقتی از مشکلات و نواقص این دنیا چشم می‌پوشیم، در واقع به حقیقت و زیبایی‌های زندگی نگاه می‌کنیم و این کار باعث روشنی قلب‌هایمان می‌شود.
غوطه خوردن به زهر ناکامی
سبزه غلتیدن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: غوطه‌ور شدن در زهر ناکامی مانند غلتیدن در سبزه‌هاست و این باعث آزار دل‌ها می‌شود.
سینه دادن به زخم تیر قضا
نیشکر خوردن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: تحمل کردن زخم‌ها و سختی‌های زندگی، مانند این است که انسان تلخی‌های آن را بپذیرد و در عین حال، از آن‌ها درس بگیرد و قوی‌تر شود.
از جگرها نسیم سوختگی
بوی پیراهن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: نسیم سوختگی، بوی پیراهن را از دل‌های پریشان به مشام می‌رساند.
آه، افشاندن غبار از جان
گریه، افشردن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: اه، وقتی از دل و جان خود غبار ناراحتی را می‌زداییم، در حقیقت احساسات و دل‌های دیگران را تحت فشار قرار می‌دهیم.
گهر اشک دم‌به‌دم سفتن
درد خود گفتن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: هر لحظه اشک‌هایی را که از دل می‌ریزد، نشان‌دهنده‌ی بیان دردهای درونی دل‌هاست.
عیش شیرین این جهان خراب
تلخی مردن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: زندگی شیرین این دنیا به خاطر تلخی مرگ است که بر دل‌ها تاثیر می‌گذارد.
نفس را مطلق العنان کردن
خصم پروردن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: آزاد گذاشتن نفس و خواسته‌ها، موجب تقویت دشمنی‌ها و کینه‌ها در دل‌ها می‌شود.
گل بی‌خار آرزومندی
خار پیراهن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: آرزوها و خواسته‌های ما همچون گلی هستند که بدون خار، زیبا و دلنشین به نظر می‌رسند، اما در واقع وجود خارها و مشکلاتی در زندگی وجود دارد که دل‌ها را می‌آزارد و ممکن است بر پوشش ما نیز تاثیر بگذارد.
دیده هرچند موشکاف بود
پرده دیدن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: هرچند چشم‌ها بسیار دقیق و تیزبین هستند، اما آنچه واقعاً اهمیت دارد و به ما اجازه می‌دهد دل‌های دیگران را درک کنیم، فراتر از دید ظاهری و سطحی است.
نیست پوشیده در جهان رازی
چشم اگر روشن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: اگر چشم‌ها روشن باشد، رازهایی که در جهان وجود دارد برای دل‌ها روشن و آشکار خواهد شد.
حال دل‌ها ز دیده‌ها پیداست
دیده‌ها روزن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: احساسات و حال درونی افراد از طریق چشمانشان نمایان می‌شود، چرا که چشم‌ها دریچه‌ای به روح و دل آن‌ها هستند.
تا نگردد نگاه گوشه‌نشین
برق در خرمن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل‌ها در پی هدف و آرزوی خود نباشند، نمی‌توانند به روشنایی و درخششی برسند که همیشه در انتظارشان است.
آسمان گرچه وسعتی دارد
چشمه سوزن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: آسمان هرچند که بسیار بزرگ و وسیع است، اما مانند چشمی سوزن می‌تواند دل‌ها را به هم متصل کند و به عمق احساسات و افکار نزدیک شود.
تا نگردد زبان خموش از لاف
آب در روغن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: تا زمانی که زبان انسان‌ها از صحبت و ادعا خاموش نشود، دل‌ها همچنان به بازی‌های فریبنده مشغول هستند.
درد هرکس به قدر بینش اوست
رنج بیش از تن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: درد هر فرد به اندازه درک و شناخت اوست؛ رنج واقعی فراتر از آلام جسمی است و به دل‌ها مربوط می‌شود.
به زبان حرف دوستی گفتن
بدگمان کردن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: گفتن سخنان محبت‌آمیز به زبان، می‌تواند باعث بدبینی و سوءتفاهم در دل‌ها شود.
تنگ‌خلقی به دوستان صائب
در هم افشردن است دل‌ها را
هوش مصنوعی: دوستان با دل‌های تنگ و گرفته نمی‌توانند احساسات خود را با یکدیگر در میان بگذارند و این حس‌ مودت را نجات دهند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۴۷ به خوانش عندلیب