غزل شمارهٔ ۸۴۳
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
در بیت چهارم واژه ی (پاره ای) و در بیت پنجم واژه ی (درمانده ی) غلط املایی دارد و سر هم نوشته شده است. این یکی از زیباترین و بدیع ترین غزلیات صائب است.بیت اول درباره ی مظاهر زیبای طبیعت بحث می کند و این که تمام زیباییها زیر مجموعه ی زیبایی پروردگار میباشد.
9
وزن شعر رو اشتباه نوشته اید. وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن . هست
لطفا تصحیح کنید.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
در دیوان صائب به تصحیح محمد قهرمان این غزل هشت بیت دارد
بیت دوم: آتش فروز قهر تو آیینه دار لطف تو/هم مغرب ادبارها هم مشرق اقبال ها
بیت چهارم:سهل است اگر بال و پری نقصان این پروانه شد/کان شمع سامان می دهد از شعله زرین بال ها
رمال را اسدی کید اورده است
شاهکار بی بدیل
شعری پاک و زلال که هیچ وقت کهنه نمیشه
انگار همین امروز سروده شده
با سلام و احترام
به نظرم «شد ریشه ریشه پای دل از خار استدلالها» صحیح می باشد.
یکی از سخت ترین شعر هایی که شنیدم تقریبا هیچیش نفهمیدم
تو رو خدا سعی کنید ترجمه یا حداقل مفهوم هم بزارید با توجه به اینکه اکثریت مردم مبتدی هستند
در بیت اول «فهرست» با ساکن خوانده میشود.
به نظرم خیلی غزل زیباییه و در اون از آرایه های ادبی بسیار لطیف و دلنشین استفاده شده. به قول "محمود" خیلی زلاله.
من البته خیلی در شرح و تفسیر وارد نیستم و بیشتر از همین سایت گنجور پیداشون میکنم. ولی چون برای این شعر چیزی نبود، نظر شخصیمو مینویسم تا کاربلدا اصلاحم کنن.
بیت اول : انگار که زیبایی های معشوقش رو در دفتری گردآوری کرده و در فهرست اون پر از خط و خاله. یعنی معشوقش بسیار زیباست. اما بعد میگه که شرح کامل زیبایی تو در پوششی از خط و خال و زیبایی ظاهری تو هست. یعنی تو برای من خیلی زیباتر از خط و خال هایت هستی.
بیت دوم : منظور اینه که قهر و خشم تو، انتهای تمامی سختی های دنیاست و لطف تو، انتهای اقبال و توفیق. این رو از تضاد مشرق و مغرب میشه برداشت کرد. یعنی خشم تو برای من بزرگ ترین شوربختی و لطف تو بزرگ ترین موفقیته.
بیت سوم : میگه جرم و جفای من به تو، خدشه ای به صفت بخشندگیت وارد نمیکنه. ذات تو همیشه ثابت و زیباست.
بیت چهارم : منظور از شمع همون معشوقشه. پروانه که همون عاشقه، وقتی به دور شمع میچرخه، بالش میسوزه. اما شاعر میگه که این سوختن مهم نیست، معشوق داره عاشق رو زیبا و متعالی میکنه؛ حالا در این راه هر رنجی هم وارد بشه رواست
بیت های بعدی هم از شوریده حالی و اوضاع خرابش به خاطر عشق که به قول حافظ آتشیست که در خرمن پروانه افتاده،حکایت میکنه. در بیت 5، شاعر از تقابل عشق و عقل گفته. اما به نظرم لازمه که بگیم منظور از عقل، تفکر مصلحت اندیشه و نه عقلی که در قرآن میگه باهاش تعقل و تفکر کنید. اتفاقا به نظرم توانایی عاشق شدن آدم ارتباط مستقیم با میزان تفکری که در همه چیز میکنه داره.
خوشحال میشم اگه چیز دیگه ای به نظر شما اومد، نظرات من رو هم اصلاح کنید.

صائب