غزل شمارهٔ ۸۳۱
بی قدر ساخت خود را، نخوت فزود ما را
بر ما و خود ستم کرد هر کس ستود ما را
چون موجه سرابیم در شوره زار عالم
کز بود بهره ای نیست غیر از نمود ما را
تنگی روزی ما بود از گشودن لب
تا بسته گشت این در صد در گشود ما را
در آه بی اثر چند سازیم زندگی صرف؟
در دیده آب نگذاشت این کاه دود ما را
قانع به خون گر از رزق چون داغ لاله گردیم
سازد همان نمکسود چشم حسود ما را
آیینه های روشن گوش و زبان نخواهند
از راه چشم باشد گفت و شنود ما را
بی مانعی کشیدیم مه را برهنه در بر
تا شد کتان هستی بی تار و پود ما را
خواهد کمان هدف را پیوسته پای بر جا
زان درنیارد از پا چرخ کبود ما را
چون خامه سبک مغز از بی حضوری دل
شد بیش رو سیاهی در هر سجود ما را
از بوته ریاضت نقصان نمی کند کس
از جسم هر چه کاهید بر جان فزود ما را
گر صبح از دل شب زنگار می زداید
چون از سپیدی مو غفلت فزود ما را؟
از ما نشد چو مه فوت بر خاک جبهه سودن
هر چند سر ز رفعت بر چرخ سود ما را
نیلوفر فلک را چون لاله داغ داریم
از سنگ کودکان شد تا تن کبود ما را
داغ کلف تواند آسان ز روی مه برد
زنگ قساوت از دل هر کس زدود ما را
تا داشتیم چون سرو یک پیرهن درین باغ
از گرم و سرد عالم پروا نبود ما را
از پختگی نبردیم بویی ز خامکاری
شد رهنما به آتش خامی چو عود ما را
از بخت سبز چون شمع صائب گلی نچیدیم
در اشک و آه شد صرف یکسر وجود ما را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی قدر ساخت خود را، نخوت فزود ما را
بر ما و خود ستم کرد هر کس ستود ما را
هوش مصنوعی: هر کس به خاطر خودستایی و خودبزرگپنداری، ارزش خود را پایین میآورد و با این کار نه تنها به خود ظلم میکند، بلکه به دیگران هم آسیب میزند.
چون موجه سرابیم در شوره زار عالم
کز بود بهره ای نیست غیر از نمود ما را
هوش مصنوعی: ما مانند سرابی هستیم که در میان بیابان شور و تلخ زندگی ظاهر میشود؛ در این دنیا چیزی جز نمایش و ظاهری از خود نداریم و بهرهبرداری واقعی از آن نیست.
تنگی روزی ما بود از گشودن لب
تا بسته گشت این در صد در گشود ما را
هوش مصنوعی: به خاطر تنگی روزی ما، از زمانی که زبانمان را باز کردیم تا زمانی که این در بسته شد، در واقع ما را به شدت از دسترسی به نعمتها محروم کرد.
در آه بی اثر چند سازیم زندگی صرف؟
در دیده آب نگذاشت این کاه دود ما را
هوش مصنوعی: چقدر میتوانیم با بینتیجه و بیفایده احساسات خود را ابراز کنیم؟ زندگیمان را چه کسی به هدر میدهد؟ این غبار و دود ناشی از رنجها بر چشم ما اثر گذاشته و ما را تحت تأثیر قرار داده است.
قانع به خون گر از رزق چون داغ لاله گردیم
سازد همان نمکسود چشم حسود ما را
هوش مصنوعی: اگر به خاطر روزی که مثل داغ یک گل لاله بر دل ماست، قانع به زخم و سختی باشیم، همان حسادت چشمهای حسود، بر ما اثر خواهد گذاشت.
آیینه های روشن گوش و زبان نخواهند
از راه چشم باشد گفت و شنود ما را
هوش مصنوعی: گوش و زبان ما به عنوان آینههای روشن نباید فقط از طریق چشم ارتباط برقرار کنند. ارتباط ما باید فراتر از دیدن و شنیدن باشد.
بی مانعی کشیدیم مه را برهنه در بر
تا شد کتان هستی بی تار و پود ما را
هوش مصنوعی: بدون هیچ مانعی، ما ماه را برهنه و عریان در آغوش کشیدیم، تا آنکه وجود ما از هر نوع تار و پودی خالی و ساده شد.
خواهد کمان هدف را پیوسته پای بر جا
زان درنیارد از پا چرخ کبود ما را
هوش مصنوعی: در این شعر بیان میشود که اگر هدفی را انتخاب کرده باشی، باید با اراده و ثبات روی آن بایستی و حتی وقتی با موانع و مشکلات مواجه میشوی، نباید از آن هدف دست بکشی. مقاومت و استمرار در پیگیری اهداف اهمیت فراوانی دارد و نباید اجازه دهی که سختیها تو را از راهی که انتخاب کردهای منحرف کند.
چون خامه سبک مغز از بی حضوری دل
شد بیش رو سیاهی در هر سجود ما را
هوش مصنوعی: وقتی که دل از غیاب و عدم حضور پر شده، خامهای که در دست داریم بیفکر و سبکسر میشود، و در هر بار عبادت، ما را به سیاهی و تاریکی میکشاند.
از بوته ریاضت نقصان نمی کند کس
از جسم هر چه کاهید بر جان فزود ما را
هوش مصنوعی: کسی با سختی و تمرین به ضعف نمیرسد، هرچه از جسم کم کند، بر روح و جان او افزوده میشود.
گر صبح از دل شب زنگار می زداید
چون از سپیدی مو غفلت فزود ما را؟
هوش مصنوعی: اگر صبح بتواند غبار شب را بزداید، چرا ما از سپیدی موی خود غافل هستیم؟
از ما نشد چو مه فوت بر خاک جبهه سودن
هر چند سر ز رفعت بر چرخ سود ما را
هوش مصنوعی: ما نتوانستیم مانند ماه که از آسمان به زمین میافتد، از زیبایی و جذابیت خود بهرهمند شویم؛ هر چند که سر به آسمان بلند کردهایم و به عظمت و بلندی دست یافتهایم.
نیلوفر فلک را چون لاله داغ داریم
از سنگ کودکان شد تا تن کبود ما را
هوش مصنوعی: نیلوفرهای آبی در آسمان را با زخمهای عمیق مانند لاله میسنجیم، چرا که سنگپرانی کودکان موجب کبودی تن ما شده است.
داغ کلف تواند آسان ز روی مه برد
زنگ قساوت از دل هر کس زدود ما را
هوش مصنوعی: زخم عمیق میتواند به سادگی از چهرهی زیبا برداشت شود و سختیهای درون دل هر کس را از بین ببرد.
تا داشتیم چون سرو یک پیرهن درین باغ
از گرم و سرد عالم پروا نبود ما را
هوش مصنوعی: تا زمانی که مانند سرو در این باغ لباس جوانی بر تن داشتیم، از سختیها و چالشهای دنیا نگران نبودیم.
از پختگی نبردیم بویی ز خامکاری
شد رهنما به آتش خامی چو عود ما را
هوش مصنوعی: به دلیل پختگی و مهارت که به دست آوردهایم، بوی خامی و ناپختگی را از خود دور کردهایم. این مهارت به ما یادآوری میکند که مانند عود، در آتش خامی خود، به ما روشنی و نشانه میدهد.
از بخت سبز چون شمع صائب گلی نچیدیم
در اشک و آه شد صرف یکسر وجود ما را
هوش مصنوعی: ما از سرنوشت خوش مانند شمع، هیچ گلی نچیدیم و تمام وجود ما به خاطر اندوه و ناله به هدر رفت.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1400/10/24 01:12
امیر علیزاده
حکیم رکنا (مسیح کاشانی):
به صفات آدم اکنون که خدا ستود ما را
چه غمست از اینکه شیطان نکند سجود ما را
ز نشانِ سنگِ طفلان تن ما گرفته زینت
فلکیم و خوش نماید بدن کبود ما را
همه آتشیم اما ز سیاهبختی ما
بوَد اینکه آه با خود نبرد چو دود ما را
تن ما ز پای تا سر شده قفلِ ناامیدی
به کلیدِ نیکبختی نتوان گشود ما را
ز خیال چشم مستی شده ضعف تن بدانسان
که توان فشرد چون می عدم از وجود ما را
به زیان و سودِ گیتی چو «مسیح» دل میالا
که زیان رسد به گیتی همه جا ز سود ما را.
1401/09/07 19:12
رهرو
آیینه های روشن گوش و زبان نخواهند
از راه چشم باشد گفت و شنود ما را
1402/03/26 00:05
سفید
از جسم هر چه کاهید بر جان فزود ما را...

صائب