گنجور

غزل شمارهٔ ۸۱۰

گمراه کند غفلت من راهبران را
چون خواب، زمین گیر کند همسفران را
بی بهره ز معشوق بود عاشق محجوب
روزی ز دل خویش بود بی جگران را
در کوه و کمر از ره باریک خطرهاست
زنهار به دنبال مرو خوش کمران را
چون صبح مدر پرده شب را که مکافات
در خون جگر غوطه دهد پرده دران را
ز آتش نفسان نرم نگردد دل سختم
این سنگ کند خون به جگر شیشه گران را
اکسیر شد از قرب گهر گرد یتیمی
از دست مده دامن روشن گهران را
هر نامه که انشا کنم از درد جدایی
مقراض شود بال و پر نامه بران را
با دیده حیران چه کند خواب پریشان؟
صائب چه غم از شور جهان بی خبران را؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گمراه کند غفلت من راهبران را
چون خواب، زمین گیر کند همسفران را
هوش مصنوعی: غفلت من می‌تواند راهنماها را به انحراف بکشاند و مانند خواب، همسفران را بی‌حرکت و ناتوان کند.
بی بهره ز معشوق بود عاشق محجوب
روزی ز دل خویش بود بی جگران را
هوش مصنوعی: عاشقانی که از محبوب خود بهره‌مند نیستند، روزی به دل خود نگاه می‌کنند و می‌فهمند که بدون درد و رنج دیگران نمی‌توانند زندگی کنند.
در کوه و کمر از ره باریک خطرهاست
زنهار به دنبال مرو خوش کمران را
هوش مصنوعی: در کوه‌ها و در دره‌ها، مسیرهای باریکی وجود دارد که پر از خطر هستند. احتیاط کن و از دنبال کردن خوشگذران‌ها و بی‌خیال‌ها پرهیز کن.
چون صبح مدر پرده شب را که مکافات
در خون جگر غوطه دهد پرده دران را
هوش مصنوعی: به هنگام صبح، پرده شب کنار می‌رود و مکافات و عذاب‌هایی که در دل انسان‌ها وجود دارد، به نمایش در می‌آید.
ز آتش نفسان نرم نگردد دل سختم
این سنگ کند خون به جگر شیشه گران را
هوش مصنوعی: از آتش نفس نمی‌توانم دل خود را نرم کنم، این دل سنگین همچون سنگی است که به شیشه گران ضربه می‌زند و آن را می‌شکند.
اکسیر شد از قرب گهر گرد یتیمی
از دست مده دامن روشن گهران را
هوش مصنوعی: به معنای این است که مانند مروارید، ارزش یتیمی را از دست نده و از نزدیکان و خوبان دوری نکن. روشنی و ارزش افراد خوب را حفظ کن و از آنها دور نمان.
هر نامه که انشا کنم از درد جدایی
مقراض شود بال و پر نامه بران را
هوش مصنوعی: هر نوشته‌ای که درباره درد جدایی بنویسم، به اندازه‌ای آزاردهنده و غم‌انگیز است که مانند قیچی بال و پر نوشته‌ام را بریده و از هم جدا می‌کند.
با دیده حیران چه کند خواب پریشان؟
صائب چه غم از شور جهان بی خبران را؟
هوش مصنوعی: چشم حیران و خواب آشفته چه می‌تواند کند؟ صائب، غم چه از دل‌باختگان بی‌خبر از دنیای پرهیاهو؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۱۰ به خوانش عندلیب