گنجور

غزل شمارهٔ ۸۰۴

اندیشه ز طوفان نبود دیده تر را
گیرد ز هوا کشتی من موج خطر را
از صحبت ناجنس به کامل نرسد نقص
از تلخی بادام چه پرواست شکر را؟
فریاد که قسمت ز عقیق لب خوبان
جز خوردن دل نیست من تشنه جگر را
راز دل سودازدگان حوصله سوزست
در سوخته پنهان نتوان کرد شرر را
از اشک نگردد دل سنگین بتان نرم
با رشته محال است توان سفت گهر را
جمعی که رسیدند به سر منزل تسلیم
در رهگذر سیل گشایند کمر را
گردد هنر از صافدلی عیب نمایان
از تنگی چشم است چه اندیشه گهر را؟
از خط مکن اندیشه ز کوته نظری ها
کز هاله به پرگار شود حسن، قمر را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اندیشه ز طوفان نبود دیده تر را
گیرد ز هوا کشتی من موج خطر را
هوش مصنوعی: اندیشه به دلیل طوفان، چشمان من را نمی‌سوزاند و کشتی من را از خطرات موجود در هوا دور می‌کند.
از صحبت ناجنس به کامل نرسد نقص
از تلخی بادام چه پرواست شکر را؟
هوش مصنوعی: از گفت‌وگو با افراد ناپاک و بی‌لیاقت نمی‌توان به کمال و حقیقت رسید، همان‌طور که تلخی بادام هیچ تأثیری بر شیرینی شکر ندارد.
فریاد که قسمت ز عقیق لب خوبان
جز خوردن دل نیست من تشنه جگر را
هوش مصنوعی: فریاد می‌زنم که تنها سهم من از لب‌های زیبا، دل‌باختگی و عشق است و من در این حال بسیار عطش دارم.
راز دل سودازدگان حوصله سوزست
در سوخته پنهان نتوان کرد شرر را
هوش مصنوعی: راز دل کسانی که دلبسته و عاشق هستند، بسیار سوزان و طاقت‌فرساست. در دل سوخته و آسیب‌دیده نمی‌توان آتش را پنهان کرد.
از اشک نگردد دل سنگین بتان نرم
با رشته محال است توان سفت گهر را
هوش مصنوعی: با اشک، دلِ سنگین و سخت نمی‌شود، اما اگر بخواهیم به دل سنگی نرمش ببخشیم، این کار از عهده‌ی یک امر غیرممکن برمی‌آید.
جمعی که رسیدند به سر منزل تسلیم
در رهگذر سیل گشایند کمر را
هوش مصنوعی: گروهی که به مقصد نهایی تسلیم و surrender رسیده‌اند، در مسیر دشوار خود کمر را محکم می‌بندند تا با قدرت ادامه دهند.
گردد هنر از صافدلی عیب نمایان
از تنگی چشم است چه اندیشه گهر را؟
هوش مصنوعی: هنر و خلاقیت به دلیل صداقت و قلب پاک به وجود می‌آیند، اما نقص‌ها و عیب‌ها زمانی ظاهر می‌شوند که دید انسان محدود باشد. بنابراین، تعجبی نیست که فردی نمی‌تواند زیبایی و ارزش را ببیند.
از خط مکن اندیشه ز کوته نظری ها
کز هاله به پرگار شود حسن، قمر را
هوش مصنوعی: از فکر محدود و سطحی بیرون بیا، زیرا زیبایی مثل ماه در آسمان به دور خود می‌چرخد و به دورنمایی وسیع‌تر نیاز دارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۰۴ به خوانش عندلیب