غزل شمارهٔ ۸۰۰
از دست و تیغ عشق فگارند لالهها
در خاک و خون نشسته یارند لالهها
در دیده بصیرت پروانهطینتان
فانوس شمع چهره یارند لالهها
باشند همچو شعله جواله بیقرار
بر خار و خس اگرچه سوارند لالهها
تا سر کشیدهاند، به پایان رسیدهاند
کمعمرتر ز شعله خارند لالهها
یک نصف خون تازه و یک نصف مشک تر
چون نافه غزال تتارند لالهها
در آتشند و خنده مستانه میزنند
با داغ دل، گشادهعذارند لالهها
در شیشه حسن باده لعلی عیان شود
آیینهدار روی بهارند لالهها
در خون دهند غوطه تمنای بوسه را
دست نگاربسته یارند لالهها
زان هرگز از خمار نگردند زردروی
کز خون خویش بادهگسارند لالهها
کردند خون خود به تماشاییان حلال
از سرگذشتگان بهارند لالهها
با چهره شکفته آن آتشینعذار
دلمردهتر ز شمع مزارند لالهها
با نور آفتاب چه باشد فروغ شمع؟
با روی یار، در چه شمارند لالهها
صائب ز خون خود می گلرنگ میخورند
زان ایمن از گزند خمارند لالهها
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از دست و تیغ عشق فگارند لالهها
در خاک و خون نشسته یارند لالهها
هوش مصنوعی: لالهها در خاک و خون نشستهاند و از دست و شمشیر عشق دچار زخم و آزار شدهاند.
در دیده بصیرت پروانهطینتان
فانوس شمع چهره یارند لالهها
هوش مصنوعی: در نظر افرادی که بینش و شفافیت دارند، زیبایی و نور چهره محبوب مانند روشنایی شمع میباشد و گلهای لاله، نشانهای از عشق و زیبایی او هستند.
باشند همچو شعله جواله بیقرار
بر خار و خس اگرچه سوارند لالهها
هوش مصنوعی: مثل شعلههای بیقرار که بر روی خار و خس میرقصند، لالهها هرچند که سوار و زیبا هستند، باز هم به همین حالت شعلهور و نالانند.
تا سر کشیدهاند، به پایان رسیدهاند
کمعمرتر ز شعله خارند لالهها
هوش مصنوعی: گلهای لاله که سر از خاک برمیدارند، مدت کوتاهی به زندگی ادامه میدهند و در واقع، سریعتر از شعله آتش میسوزند و محو میشوند.
یک نصف خون تازه و یک نصف مشک تر
چون نافه غزال تتارند لالهها
هوش مصنوعی: نصفی از خون تازه و نصفی از مشک رقیق، چون نافهای که از غزال تاتار برمیخیزد، لالهها را توصیف میکند.
در آتشند و خنده مستانه میزنند
با داغ دل، گشادهعذارند لالهها
هوش مصنوعی: در دل آتشی سوزانند و با شادی و سرخوشی میخندند. لالهها با چهرهای باز و زیبا در حالی که دلهایشان آکنده از درد است، نمایش میدهند.
در شیشه حسن باده لعلی عیان شود
آیینهدار روی بهارند لالهها
هوش مصنوعی: در شیشهای که حاوی شراب زیبایی است، رنگ قرمز و جذاب آن نمایان میشود و گلهای لاله که با زیبایی خود در باغ هستند، همچون آینهای از چهرهی بهار به نظر میرسند.
در خون دهند غوطه تمنای بوسه را
دست نگاربسته یارند لالهها
هوش مصنوعی: لالهها در خون غوطهورند و خواستار بوسه هستند، اما دستان معشوق به خاطر یاری کردنشان بسته است.
زان هرگز از خمار نگردند زردروی
کز خون خویش بادهگسارند لالهها
هوش مصنوعی: این شعر به این مفهوم اشاره دارد که افرادی که در غم و رنج شیرین غرق شدهاند، هرگز رنگ رخسار خود را باختن نمیدهند. چرا که آنها احساسات و دردهای عمیق خود را به شکل زیبایی مثل گل لالهای که از خون خود شراب میسازد، نشان میدهند. در واقع، این لالهها نشانهای از زیبایی و احساسات عمیق ناشی از درد و رنج هستند.
کردند خون خود به تماشاییان حلال
از سرگذشتگان بهارند لالهها
هوش مصنوعی: لالهها که نشانهی زیبایی و زندگی هستند، خون خود را برای تماشاگران نثار کردهاند و این داستان از گذشتگان و دوران بهار است. آنان به یاد آنها به زمین آمده و زیبایی را به نمایش میگذارند.
با چهره شکفته آن آتشینعذار
دلمردهتر ز شمع مزارند لالهها
هوش مصنوعی: با چهره زیبا و گلگون او، عاشقانی که بیدل شدهاند، بیش از شمعی که بر سر مزار میسوزد، شمعوار میسوزند و محو میشوند.
با نور آفتاب چه باشد فروغ شمع؟
با روی یار، در چه شمارند لالهها
هوش مصنوعی: نور آفتاب توان رقابت با روشنایی شمع را ندارد و در حضور محبوب، زیبایی گلها دیگر اهمیتی نخواهد داشت.
صائب ز خون خود می گلرنگ میخورند
زان ایمن از گزند خمارند لالهها
هوش مصنوعی: صائب از خود به تماشا مینوشد و گل سرخی را میبیند که از دردهایش مصون است، چرا که لالهها از خطر بیخبرند.