غزل شمارهٔ ۸۰
نوشِ این غمخانه در دنبال دارد نیش را
شکوهای از تلخکامی نیست دوراندیش را
سوزِ دل از دست میگیرد عنانِ اختیار
شمع نتواند گره زد اشک و آهِ خویش را
خالِ مشکین است ازان سیبِ ذَقَن ظاهر شده؟
یا شبِ قدری است گِرد آورده نورِ خویش را
حاصلی غیر از جگر خوردن ندارد راستی
نان به خون تر میشود صبحِ صداقتکیش را
پیشِ پای فکرِ رنگین هیچ راهی دور نیست
چون حنا یک شب به هندستان رساند خویش را
میرود از کوتهاندیشی به استقبالِ مرگ
بی ضرورت میدواند هر که اسبِ خویش را
گرچه میسازند خود را دیگران در خانه جمع
گم کند در خانهٔ آیینه خودبین خویش را
پاسِ همراهانِ کاهل سنگِ راهِ من شده است
ورنه صائب من به منزل میرساندم خویش را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نوشِ این غمخانه در دنبال دارد نیش را
شکوهای از تلخکامی نیست دوراندیش را
هوش مصنوعی: در این غمخانه، نوشیدن به دنبال خود زهر را به همراه دارد و هیچ شکایتی از تلخی زندگی وجود ندارد، مگر برای کسی که دوراندیش و با بصیرت است.
سوزِ دل از دست میگیرد عنانِ اختیار
شمع نتواند گره زد اشک و آهِ خویش را
هوش مصنوعی: دل که بسوزد، اختیار از دست میرود و شمع نمیتواند گریه و آه خود را کنترل کند.
خالِ مشکین است ازان سیبِ ذَقَن ظاهر شده؟
یا شبِ قدری است گِرد آورده نورِ خویش را
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و رمز و راز وجود اشاره دارد. سوال میکند که آیا نشانههای سیاه در چانه، نیکوییهای یک معشوق هستند یا این که مانند شبی پرنور و ارزشمند، روشنایی خاصی را به وجود آوردهاند. در کل، شاعر به زیبایی ظاهری و تاثیر آن بر روح و احساسات انسان تأکید میکند.
حاصلی غیر از جگر خوردن ندارد راستی
نان به خون تر میشود صبحِ صداقتکیش را
هوش مصنوعی: به جز درد و رنج، نتیجهای برای صداقت وجود ندارد، چرا که حقیقتاً نان با خون و درد جان میگیرد و صبح صادقانهای به وجود میآورد.
پیشِ پای فکرِ رنگین هیچ راهی دور نیست
چون حنا یک شب به هندستان رساند خویش را
هوش مصنوعی: فکرِ خلاق و پررنگ هیچ مانعی در پیش ندارد، همانطور که حنا در یک شب خود را به هند میرساند.
میرود از کوتهاندیشی به استقبالِ مرگ
بی ضرورت میدواند هر که اسبِ خویش را
هوش مصنوعی: هر کسی که با نگرش کوتاهمدت و بیفکری به زندگی نگاه کند، بدون آنکه نیازی باشد، به سمت مرگ میشتابد و در این مسیر به اسب خود فشار میآورد.
گرچه میسازند خود را دیگران در خانه جمع
گم کند در خانهٔ آیینه خودبین خویش را
هوش مصنوعی: هرچند دیگران ممکن است خود را به شکلها و نقشهای مختلف در معرض نمایش قرار دهند، اما در نهایت، در خانهٔ خود و در مقابل آینه، واقعاً خود را به خوبی نمیشناسند و در میان جمع گم میشوند.
پاسِ همراهانِ کاهل سنگِ راهِ من شده است
ورنه صائب من به منزل میرساندم خویش را
هوش مصنوعی: همراهان تنبل و بیتحرک من، سنگلاخ و مانع سیر و سفر من شدهاند؛ وگرنه من خودم با تلاش و کوشش به منزل و مقصدم میرسیدم.

صائب