گنجور

غزل شمارهٔ ۷۹۱

رزق ملایک است نوای رسای ما
چون می شود بلند نگردد نوای ما؟
با آن که عمرهاست ازان بزم رفته ایم
بتوان سپند سوخت ز گرمی به جای ما
بر دل هزار نشتر الماس می خوریم
خاری اگر شکسته شود زیر پای ما
لرزد چنان که بر گهر خویش جوهری
بر آبروی فقر و قناعت گدای ما
صد پیرهن ز گرد کسادی گرانترست
در چشم این سیاه دلان توتیای ما
شبنم برد به دامن ما همچو گل نماز
بلبل کند ز غنچه گل متکای ما
جنگ گریز می کند از کاه، کهربا
در عهد بی نیازی طبع رسای ما
ویرانتریم ازان که کسی قصد ما کند
آهسته سیل پای کشد از قفای ما
هر چند عاجزیم، در آزار ما مکوش
آتش شکسته دل شود از بوریای ما
خورشید را به هاله آغوش می کشیم
کوتاه نیست همت دست دعای ما
صائب کسی است اهل بصیرت که نگذرد
بیگانه وار از سخن آشنای ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رزق ملایک است نوای رسای ما
چون می شود بلند نگردد نوای ما؟
هوش مصنوعی: رزق فرشتگان به صدای دلنواز ما وابسته است. وقتی صدای ما بلند می‌شود، دیگر صدای ما از بین نمی‌رود.
با آن که عمرهاست ازان بزم رفته ایم
بتوان سپند سوخت ز گرمی به جای ما
هوش مصنوعی: با وجود اینکه مدت‌هاست از آن جشن و سرور دور شده‌ایم، اما می‌توانیم به یاد آن لحظه‌ها، آتش عشق و شور را در دل زنده نگه داریم.
بر دل هزار نشتر الماس می خوریم
خاری اگر شکسته شود زیر پای ما
هوش مصنوعی: ما با زخم‌های عمیق و دردناک در دل زندگی می‌کنیم و اگر احیاناً چیزی در مسیر ما خراب شود، برای ما چندان مهم نیست.
لرزد چنان که بر گهر خویش جوهری
بر آبروی فقر و قناعت گدای ما
هوش مصنوعی: این بیت به ما می‌گوید که مانند یک جواهر که بر روی آب می‌لرزد، فقر و قناعت ما در زندگی باید باعث افتخار و زیبایی شود. به عبارت دیگر، فقر می‌تواند به عنوان یک ویژگی ارزشمند و تاثیرگذار در نظر گرفته شود که مانند یک جواهر در زندگی درخشش خاصی دارد.
صد پیرهن ز گرد کسادی گرانترست
در چشم این سیاه دلان توتیای ما
هوش مصنوعی: یکصد پیراهن از بابت کسادی و رکود اقتصادی برای این افراد بدبخت با دل‌های سیاه و ناامید ارزش بیشتری دارد.
شبنم برد به دامن ما همچو گل نماز
بلبل کند ز غنچه گل متکای ما
هوش مصنوعی: شبنم بر دامن ما نشسته است، مانند گل، و بلبل برای آرامش ما از غنچه گل نغمه سرایی می‌کند.
جنگ گریز می کند از کاه، کهربا
در عهد بی نیازی طبع رسای ما
هوش مصنوعی: جنگ از چیزهای بی‌اهمیت فاصله می‌گیرد؛ مانند کهربا که در دوره‌ای از بی‌نیازی و آرامش به وجود می‌آید و نشان‌دهنده‌ی زیبایی و لطافت طبع ما است.
ویرانتریم ازان که کسی قصد ما کند
آهسته سیل پای کشد از قفای ما
هوش مصنوعی: ما ویران شده‌ایم از این که کسی به ما نیت بدی کند، مانند سیلابی که به آرامی از دنبال ما می‌گذرد.
هر چند عاجزیم، در آزار ما مکوش
آتش شکسته دل شود از بوریای ما
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ما در وضعیتی ناتوان قرار داریم، تو تلاش نکن ما را آزار دهی، زیرا دل شکسته ما می‌تواند به سرنوشت تلخی دچار شود.
خورشید را به هاله آغوش می کشیم
کوتاه نیست همت دست دعای ما
هوش مصنوعی: ما با دستان دعا و امید، خورشید را در آغوش می‌گیریم و برای رسیدن به هدف‌هایمان تلاش کردیم. اراده و عزم ما در این مسیر کم نیست.
صائب کسی است اهل بصیرت که نگذرد
بیگانه وار از سخن آشنای ما
هوش مصنوعی: صائب یک فرد بینا و با درک است که به راحتی از سخن کسی که برایش آشناست، گذشته و بی‌توجه عبور نمی‌کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۹۱ به خوانش عندلیب