گنجور

غزل شمارهٔ ۷۸۶

روشن چسان شود به تو سوز نهان ما؟
چون شمع کشته است زبان در دهان ما
در چشم ما ز گریه شادی نشان مجوی
این چشمه متاع ندارد دکان ما
ما این چنین که بر سر شاخ بهانه ایم
بر هم زند نسیم گلی آشیان ما
نی کوچه می دهد نفس ما چو بگذرد
غافل مشو ز ناله آتش زبان ما
روشن شود فتیله مغز هما، اگر
غافل کند نمکچشی از استخوان ما
گردش ز بس که فاخته پر در پر همند
خاکستری است جامه سرو روان ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روشن چسان شود به تو سوز نهان ما؟
چون شمع کشته است زبان در دهان ما
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانیم آن شعله‌ی پنهان در دل خود را به تو نشان دهیم؟ مانند شمعی که در خود می‌سوزد و نمی‌تواند حرف بزند.
در چشم ما ز گریه شادی نشان مجوی
این چشمه متاع ندارد دکان ما
هوش مصنوعی: در چشمان ما گریه نباید نشانه شادی باشد، زیرا این چشمه (عواطف ما) چیزی برای فروش ندارد.
ما این چنین که بر سر شاخ بهانه ایم
بر هم زند نسیم گلی آشیان ما
هوش مصنوعی: ما مثل پرنده‌هایی هستیم که بر روی شاخه‌ای نشسته‌ایم و بهانه‌جوییم، اما اگر نسیمی بوزد، آشیانه‌مان به هم می‌ریزد.
نی کوچه می دهد نفس ما چو بگذرد
غافل مشو ز ناله آتش زبان ما
هوش مصنوعی: نی به ما از کوچه‌ها دم می‌زند، پس از گذر از آن غافل نشو از ناله‌های دلی که آتش زبان ما را می‌سوزاند.
روشن شود فتیله مغز هما، اگر
غافل کند نمکچشی از استخوان ما
هوش مصنوعی: اگر کسی که در حال مسخره کردن و دست انداختن است، به نمکدان فقط بسنده کند و به عمق وجود ما نفوذ نکند، روشن خواهد شد که فکر و عقل ما در نهایت بیدار می‌شود.
گردش ز بس که فاخته پر در پر همند
خاکستری است جامه سرو روان ما
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه فاخته‌ها به طور مداوم در حرکت هستند، رنگ لباس سرو ما به خاکستری تبدیل شده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۸۶ به خوانش عندلیب