گنجور

غزل شمارهٔ ۷۷۴

دل از خدا به صنع خدا بسته ایم ما
در کعبه دل به قبله نما بسته ایم ما
ما را به کعبه جاذبه شوق می برد
دل بی سبب به راهنما بسته ایم ما
واماندگان قافله راه کعبه ایم
از کاینات، دل به خدا بسته ایم ما
محتاج را ز سایه دولت گزیر نیست
خود را چو استخوان به هما بسته ایم ما
خواهیم غوطه در دل خاک سیاه زد
این کوه آهنین که به پا بسته ایم ما
مشغول گشته ایم به دنیای هیچ و پوچ
بر کاه دل چو کاهربا بسته ایم ما
در راه شر، ز برق نداریم پای کم
در راه خیر، پای حنا بسته ایم ما
عاشق به ساده لوحی ما نیست در جهان
کز وعده تو دل به وفا بسته ایم ما
در گلشن بهشت برین وا نمی کنیم
چشمی کز انتظار لقا بسته ایم ما
شاید رسد به درگه آن پادشاه حسن
مکتوب خود به بال هما بسته ایم ما
امید را چو نیست به جز کاهلی ثمر
بر خود ز خوف، راه رجا بسته ایم ما
صائب به روی دست سر خویش دیده ایم
تا چون حباب دل به هوا بسته ایم ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل از خدا به صنع خدا بسته ایم ما
در کعبه دل به قبله نما بسته ایم ما
هوش مصنوعی: ما دل خود را به خدا و به آثار او پیوند زده‌ایم، و در کعبه‌ی دل، به سوی حق و حقیقت توجه داریم.
ما را به کعبه جاذبه شوق می برد
دل بی سبب به راهنما بسته ایم ما
هوش مصنوعی: دل ما به سمت کعبه کشیده می‌شود و بدون دلیل خاصی به راهنمایی ایمان داریم.
واماندگان قافله راه کعبه ایم
از کاینات، دل به خدا بسته ایم ما
هوش مصنوعی: ما در مسیر رسیدن به هدفی بزرگ هستیم و از تلاش‌های دنیا خسته شده‌ایم. تمام امید و دلخوشی‌مان به خداوند است.
محتاج را ز سایه دولت گزیر نیست
خود را چو استخوان به هما بسته ایم ما
هوش مصنوعی: کسی که به نعمت و قدرت کثیری نیازمند است، نمی‌تواند از زیر سایه آن قدرت فرار کند. ما هم مانند استخوانی که به پرنده‌ای گره خورده، به این قدرت وابسته‌ایم.
خواهیم غوطه در دل خاک سیاه زد
این کوه آهنین که به پا بسته ایم ما
هوش مصنوعی: می‌خواهیم در دل خاک تیره غوطه‌ور شویم، همان‌طور که این کوه آهنین را که پا بر جا ایستاده‌ایم، محکم و استوار نگه داشته‌ایم.
مشغول گشته ایم به دنیای هیچ و پوچ
بر کاه دل چو کاهربا بسته ایم ما
هوش مصنوعی: ما درگیر چیزهایی شده‌ایم که ارزش ندارند و به جای توجه به امور مهم و معنادار، به مسائل بی‌اساس و بی‌محتوا پرداخته‌ایم.
در راه شر، ز برق نداریم پای کم
در راه خیر، پای حنا بسته ایم ما
هوش مصنوعی: در مسیر کارهای نادرست، از سرعت عمل نمی‌زنیم و عقب‌نشینی نمی‌کنیم. اما در مسیر کارهای خوب، آماده و با دقت عمل می‌کنیم و به خودمان تعهد داده‌ایم.
عاشق به ساده لوحی ما نیست در جهان
کز وعده تو دل به وفا بسته ایم ما
هوش مصنوعی: عاشق واقعی در دنیا وجود ندارد که به سادگی ما دل خوش کرده باشد، چرا که ما به وعده‌های تو با تمام وجود ایمان داریم.
در گلشن بهشت برین وا نمی کنیم
چشمی کز انتظار لقا بسته ایم ما
هوش مصنوعی: ما در بهشت زیبا، چشمانمان را از انتظار دیدار باز نمی‌کنیم.
شاید رسد به درگه آن پادشاه حسن
مکتوب خود به بال هما بسته ایم ما
هوش مصنوعی: شاید نامه‌ام به دست آن پادشاه زیبا برسد، ما آن را به پرواز هما بسته‌ایم.
امید را چو نیست به جز کاهلی ثمر
بر خود ز خوف، راه رجا بسته ایم ما
هوش مصنوعی: امید به نتیجه‌ای جز تنبلی و سستی را از بیم و ترس، برای خود بسته‌ایم.
صائب به روی دست سر خویش دیده ایم
تا چون حباب دل به هوا بسته ایم ما
هوش مصنوعی: ما مانند حبابی که در هوا معلق است، بر روی دست سر خود را دیده‌ایم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۷۴ به خوانش عندلیب