گنجور

غزل شمارهٔ ۷۶۹

برق جلال، عین جمال است پیش ما
داغ پلنگ، چشم غزال است پیش ما
افتاده از شکستگی آن روی، رنگ ما
رنگ شکسته، چهره آل است پیش ما
فرع خودی است خودشکنی اهل دید را
اظهار نقص، عرض کمال است پیش ما
ما چشم از چکیده دل آب داده ایم
یاقوت و لعل، سنگ و سفال است پیش ما
ما را نظر به عالم دیگر گشوده اند
مرگ و حیات، خواب و خیال است پیش ما
صیدی به تشنه زخمی ما نیست عشق را
تیغ برهنه، آب حلال است پیش ما
پوشیده است در گره بستگی، گشاد
لب بستن از سؤال، سؤال است پیش ما
از هر که بوی سوختگی می توان شنید
جان بخش چون نسیم شمال است پیش ما
در پرده غبار خط (آن) لعل آبدار
صد پرده به ز آب زلال است پیش ما
در جستجو چو موج سرابیم بی قرار
آسودگی خیال محال است پیش ما
ممنون نگشتن از کرم خلق، عید ماست
چین جبین بخل، هلال است پیش ما
روشن شده است از می روشن سواد ما
جام جهان نمای، سفال است پیش ما
چون گل دو هفته نیست فزون خوبی جمال
حسن تمام، حسن خصال است پیش ما
ظلمت حجاب نور تجلی نمی شود
شام فراق، صبح وصال است پیش ما
بر اوج اعتبار، فلک هر که را رساند
چون آفتاب وقت زوال است پیش ما
خرج غم معاش شود فکر ما تمام
فکری که نیست، فکر مآل است پیش ما
از سرنوشت صفحه ننوشته آگهیم
رخسار ساده پر خط و خال است پیش ما
از دل رمیدگان شود آرام ما زیاد
موج سراب، فوج غزال است پیش ما
از حرف سخت خلق نداریم شکوه ای
صائب شکستگی پر و بال است پیش ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برق جلال، عین جمال است پیش ما
داغ پلنگ، چشم غزال است پیش ما
هوش مصنوعی: درخشندگی زیبایی و وقار در نظر ما مانند نشانه‌ای از قدرت و عظمت است، همان‌طور که نشان وحشی بودن و تیزی، چشمان زیبا و لطیف حیوانی را می‌سازد.
افتاده از شکستگی آن روی، رنگ ما
رنگ شکسته، چهره آل است پیش ما
هوش مصنوعی: به خاطر شکستگی و آسیب، حالت زیبایی چهره ما هم مانند رنگی رنجور و شکسته شده است. چهره‌ای که در برابر ما قرار دارد، به زردی و ناتوانی دچار است.
فرع خودی است خودشکنی اهل دید را
اظهار نقص، عرض کمال است پیش ما
هوش مصنوعی: شکستن خودی به خودی خود نشانه‌ای از ناتوانی است و نشان‌دهنده‌ی ضعف بینش فرد دیداری است. در واقع، به تصویر کشیدن نقص‌ها در مقابل ما، نوعی بیان کامل بودن است.
ما چشم از چکیده دل آب داده ایم
یاقوت و لعل، سنگ و سفال است پیش ما
هوش مصنوعی: ما از احساسات خود بسیار مایه گذاشته و دل‌پریشانمان را به دستان عشق سپرده‌ایم. در برابر زیورآلات گرانبها و زیبایی‌های ظاهری، ارزش واقعی را در عشق و دل‌سوزی می‌دانیم.
ما را نظر به عالم دیگر گشوده اند
مرگ و حیات، خواب و خیال است پیش ما
هوش مصنوعی: چشم ما به دنیای دیگری باز شده است؛ برای ما مرگ و زندگی، خواب و خیال به حساب می‌آید.
صیدی به تشنه زخمی ما نیست عشق را
تیغ برهنه، آب حلال است پیش ما
هوش مصنوعی: عشق هیچ‌گاه برای ما مانند صید زخمی نیست، بلکه مانند آب پاک و حلال است که در دسترس ما قرار دارد.
پوشیده است در گره بستگی، گشاد
لب بستن از سؤال، سؤال است پیش ما
هوش مصنوعی: سوالاتی که در دل داریم و پاسخ‌هایشان در دسترس نیست، مانند گره‌ای هستند که به ما وابسته‌اند. در واقع، هنوز باید سوال کنیم و از پرده‌های ابهام عبور کنیم تا به روشنایی برسیم.
از هر که بوی سوختگی می توان شنید
جان بخش چون نسیم شمال است پیش ما
هوش مصنوعی: هر کس که بوی سوختگی را حس کند، مثل نسیم شمال برای ما روح‌افزا و زندگی‌بخش است.
در پرده غبار خط (آن) لعل آبدار
صد پرده به ز آب زلال است پیش ما
هوش مصنوعی: در زمانی که غبار و دود در فضا است، زیبایی و درخشندگی آن لعل (جواهر) که پر از آب و جلاست، به مراتب بیشتر از شفافیت آب زلال به چشم می‌خورد.
در جستجو چو موج سرابیم بی قرار
آسودگی خیال محال است پیش ما
هوش مصنوعی: ما مانند موجی هستیم که در پی سراب می‌رویم و همواره در جستجوی آرامش و آسودگی خاطر هستیم، در حالی که این آرزو برای ما دست نیافتنی به نظر می‌رسد.
ممنون نگشتن از کرم خلق، عید ماست
چین جبین بخل، هلال است پیش ما
هوش مصنوعی: شکرگزاری نکردن از generosity مردم، روز خوشحالیمان است که با کینه و بخل همراهی ندارد، و به شکلی دلپذیر و تازه به نظر می‌رسد.
روشن شده است از می روشن سواد ما
جام جهان نمای، سفال است پیش ما
هوش مصنوعی: از می روشن، روشنایی و فهم ما نمایان شده است؛ اما در مقابل ما، تنها یک ظرف سفالی به چشم می‌خورد.
چون گل دو هفته نیست فزون خوبی جمال
حسن تمام، حسن خصال است پیش ما
هوش مصنوعی: گل بیش از دو هفته نمی‌ماند، اما زیبایی و رفتار نیکو همیشه شایسته توجه است.
ظلمت حجاب نور تجلی نمی شود
شام فراق، صبح وصال است پیش ما
هوش مصنوعی: تاریکی مانع بروز نور و روشنایی است. در شب جدایی، صبح وصال و نزدیکی در انتظار ماست.
بر اوج اعتبار، فلک هر که را رساند
چون آفتاب وقت زوال است پیش ما
هوش مصنوعی: هر کس را که آسمان به اوج اعتبار برساند، مانند آفتابی که در زمان غروب است، نزد ما به درستی نمی‌ماند.
خرج غم معاش شود فکر ما تمام
فکری که نیست، فکر مآل است پیش ما
هوش مصنوعی: هزینه‌های زندگی باعث شده که تمام تمرکز ما روی همین موضوع باشد و در واقع، افکار ما تنها معطوف به مشکلات روزمره است. در حالی که دغدغه‌ای دیگر در ذهن ما نیست و در واقع، باید به عاقبت کارهایمان بیشتر توجه کنیم.
از سرنوشت صفحه ننوشته آگهیم
رخسار ساده پر خط و خال است پیش ما
هوش مصنوعی: ما از آینده و سرنوشت خود اطلاعی نداریم، اما چهره‌ی بی‌آلایش و حاکی از راز و رمز کسی که در پیش ماست، بیانگر چیزهای زیادی است.
از دل رمیدگان شود آرام ما زیاد
موج سراب، فوج غزال است پیش ما
هوش مصنوعی: دل‌های ترسان و نگران ما با آرامش و سکون همراه می‌شود، اما آنچه به چشم می‌آید، فقط تصویرهای فریبنده و دروغین است که مانند گروهی از غزال‌ها در پیش ما ظاهر می‌شوند.
از حرف سخت خلق نداریم شکوه ای
صائب شکستگی پر و بال است پیش ما
هوش مصنوعی: ما از انتقادهای سخت مردم ناراحت نیستیم، زیرا برای ما، نقص و آسیب بخشی از زندگی و تجربه است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۶۹ به خوانش عندلیب