گنجور

غزل شمارهٔ ۷۶۱

دود از نهاد خلق برآرد گزند ما
افتد به کار شعله گره از سپند ما
دل بر نگارخانه صورت نبسته ایم
از شیر ماهتاب شود آب، قند ما
هرگز چنان نشد که درین دشت پر شکار
دست افکند به گردن صیدی کمند ما
یک گام بر مراد دل خود نرفته ایم
در دست گمرهی است عنان سمند ما
بی طاقتان هلاک نسیم بهانه اند
از ماهتاب سوخته گردد سپند ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دود از نهاد خلق برآرد گزند ما
افتد به کار شعله گره از سپند ما
هوش مصنوعی: دود ناشی از آسیب‌هایی که به مردم می‌رسد، بالا می‌رود و تأثیرات منفی آن به ما نیز می‌رسد، در حالی که آتش اراده و تلاش ما در این مسیر درخشندگی خود را حفظ می‌کند.
دل بر نگارخانه صورت نبسته ایم
از شیر ماهتاب شود آب، قند ما
هوش مصنوعی: ما به زیبایی‌های ظاهری و دلربایی‌ها دل نبسته‌ایم، بلکه از شیر و ماهتاب، مانند آب و قند شیرین می‌شویم.
هرگز چنان نشد که درین دشت پر شکار
دست افکند به گردن صیدی کمند ما
هوش مصنوعی: هرگز چنین نیست که در این دشت پر از شکار، ما دست‌مان را به گردن صیدی بیندازیم و او را به دام اندازیم.
یک گام بر مراد دل خود نرفته ایم
در دست گمرهی است عنان سمند ما
هوش مصنوعی: ما هنوز یک قدم هم به آرزوهای دل خود نزدیک نشده‌ایم و در واقع، کنترل زندگی‌مان در دست گمراهی است.
بی طاقتان هلاک نسیم بهانه اند
از ماهتاب سوخته گردد سپند ما
هوش مصنوعی: بی‌تابان به خاطر نسیم دلتنگی‌اش از ماه تابان، خواهند مرد و آتش‌سوزی ما خاموش خواهد شد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۶۱ به خوانش عندلیب