گنجور

غزل شمارهٔ ۷۶۰

چون نی ز ناله نیست تهی بندبند ما
آه ار نفس زیاده کشد دردمند ما
چون صبحدم به خون شفق غوطه ها زدیم
هر چند بود یک دو نفس نوشخند ما
در بوته ای که سنگ در او آب می شود
یک عمر ماند و آب نگردید قند ما
بر شیشه شکسته ظفر نیست سنگ را
ای سنگ دل مخور به دل دردمند ما
صد چشم بد ز ناله ما دور می شود
ای شعله سرسری مگذر از سپند ما
گاهی که دست خویش به زلف آشنا کنی
غافل مشو ز حال دل دردمند ما
کی می رود به خون غزالان بیگناه؟
جایی که چین به خویش نگیرد کمند ما
پوچ است در رهایی ما دست و پا زدن
چون بند دست و پای خدایی است بند ما
در خاک شوره نشو و نما نیست تخم را
غم می کند حذر دل دردمند ما
موی سفید، عمر سبکرو چه می کند؟
حاجت به تازیانه ندارد سمند ما
صائب بگو بگو، که کلام متین توست
آرام بخش خاطر مشکل پسند ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون نی ز ناله نیست تهی بندبند ما
آه ار نفس زیاده کشد دردمند ما
هوش مصنوعی: زمانی که نی در حال ناله است، رشته‌های وجود ما نیز از درد و غم پر شده است. اگر نفس‌های ما بیش از حد درد بکشند، درد ما را عمیق‌تر می‌کند.
چون صبحدم به خون شفق غوطه ها زدیم
هر چند بود یک دو نفس نوشخند ما
هوش مصنوعی: زمانی که صبح با رنگ قرمز افق لبخند زدیم، هرچند که فقط چند نفس کوتاهمان بود.
در بوته ای که سنگ در او آب می شود
یک عمر ماند و آب نگردید قند ما
هوش مصنوعی: در جایی که سنگ هم تحت فشار و گرما نرم می‌شود و آب می‌شود، ما یک عمر در آنجا ماندیم و نتوانستیم به حالت شیرین و دلپذیر خود برسیم.
بر شیشه شکسته ظفر نیست سنگ را
ای سنگ دل مخور به دل دردمند ما
هوش مصنوعی: ای دل سنگی، بر روی شیشه‌های شکسته نمی‌توانی پیروزی بیابی. پس به دل بیمار ما آسیبی نزن.
صد چشم بد ز ناله ما دور می شود
ای شعله سرسری مگذر از سپند ما
هوش مصنوعی: هرگاه ناله ما به آسمان برمی‌خیزد، صد نگاه بد از ما دور می‌شود. ای شعله، به سادگی از آتش ما عبور نکن.
گاهی که دست خویش به زلف آشنا کنی
غافل مشو ز حال دل دردمند ما
هوش مصنوعی: هرگاه که با موهایت بازی کنی و خودت را به آن‌ها مشغول کنی، فراموش نکن که دل ما در حال رنج و درد است.
کی می رود به خون غزالان بیگناه؟
جایی که چین به خویش نگیرد کمند ما
هوش مصنوعی: کیست که به دنبال جان غزالان بی‌گناه برود؟ جایی که مهار ما بر چین زمین نمی‌افتد.
پوچ است در رهایی ما دست و پا زدن
چون بند دست و پای خدایی است بند ما
هوش مصنوعی: در مبارزه برای آزادی، تلاش کردن مانند دست و پا زدن در بندهایی است که خود خداوند بر ما نهاده است، و این تلاش در واقع بی‌فایده و بی‌معناست.
در خاک شوره نشو و نما نیست تخم را
غم می کند حذر دل دردمند ما
هوش مصنوعی: در خاک ناچیز و بی‌ثمر، دانه نمی‌تواند رشد کند و این موضوع دل ما را که پر از درد و غم است، نگران می‌کند.
موی سفید، عمر سبکرو چه می کند؟
حاجت به تازیانه ندارد سمند ما
هوش مصنوعی: موهای سفید و نشانه‌های پیری نشان‌دهنده‌ی عمر و تجربه هستند. اما در اینجا به این نکته اشاره شده که سمند (اسب) ما نیازی به تنبیه و تازیانه ندارد، به این معنا که هنوز توانایی و شجاعت لازم را دارد و می‌تواند به خوبی پیش برود. به نوعی، این بیانگر شجاعت و اراده‌ی مداوم است، حتی با وجود گذر زمان.
صائب بگو بگو، که کلام متین توست
آرام بخش خاطر مشکل پسند ما
هوش مصنوعی: صائب، بگو و بگو، زیرا گفتار با وقار تو آرامش‌دهنده‌ی دل‌های سخت‌پسند ماست.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۶۰ به خوانش عندلیب