گنجور

غزل شمارهٔ ۷۵۹

یاقوت کهربا شود از آه سرد ما
ایوب را کند کمری، بار درد ما
چون پیش طاق همت خود را کنیم نقش
گردون نمی شود صدف لاجورد ما
برگ خزان زمین ادب بوسه می دهد
پیش دل رمیده و رخسار زرد ما
افتادگی در آب و گل ما سرشته اند
باشد چو نقش پای زمین گیر گرد ما
در رزمگه برهنه چو شمشیر می رویم
در دست دشمن است سلاح نبرد ما
صائب به حیرتم، که گرفته است چون قرار
در کوچه بند زلف، دل هرزه گرد ما؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یاقوت کهربا شود از آه سرد ما
ایوب را کند کمری، بار درد ما
هوش مصنوعی: یاقوت به خاطر آه سرد ما به کهربا تبدیل می‌شود و ایوب به خاطر درد ما کمری به خود می‌بندد.
چون پیش طاق همت خود را کنیم نقش
گردون نمی شود صدف لاجورد ما
هوش مصنوعی: وقتی که با اراده و همت خود به جلو حرکت کنیم، هیچ چیز نمی‌تواند مانع پیشرفت ما شود و ارزش واقعی ما از بین نخواهد رفت.
برگ خزان زمین ادب بوسه می دهد
پیش دل رمیده و رخسار زرد ما
هوش مصنوعی: برگ‌های خشک پاییزی با ادب به زمین بوسه می‌زنند و این در حالی است که دل ما ناآرام و چهره‌مان بی‌روح و زرد است.
افتادگی در آب و گل ما سرشته اند
باشد چو نقش پای زمین گیر گرد ما
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این شکل است: ما به گونه‌ای ساخته شده‌ایم که همیشه در مشکلات و سختی‌ها غرق می‌شویم، و حالا چون جای پاهای ما بر روی زمین مانده، نشانگر ماندگاری ما در این وضعیت است.
در رزمگه برهنه چو شمشیر می رویم
در دست دشمن است سلاح نبرد ما
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، مانند شمشیر پیش می‌رویم و در دستان دشمن، سلاحی برای نبرد در دست ما وجود دارد.
صائب به حیرتم، که گرفته است چون قرار
در کوچه بند زلف، دل هرزه گرد ما؟
هوش مصنوعی: در تعجبم که چرا دل بی‌تاب ما در کوچه‌های پر پیچ و خم زلف معشوق، آرامش یافته است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۵۹ به خوانش عندلیب