گنجور

غزل شمارهٔ ۷۵۷

ای جبهه تو آینه سرنوشت ما
روشن چو آفتاب به تو خوب و زشت ما
در پله نشیب به قارون برابرست
میزان ز بس گرانی اعمال زشت ما
ما را به شکوه تنگی عالم نیاورد
خلق گشاده است فضای بهشت ما
از آب خضر دانه ما سبز گشته است
دست آزمای برق فنا نیست کشت ما
با آب شور کعبه نگردیم هم نمک
تا یک دم آب تلخ بود در کنشت ما
چون آفتاب اگر سر ما بگذرد ز چرخ
افتادگی برون نرود از سرشت ما
ای ابر رحمت این همه استادگی چرا؟
وقت است برق ریشه دواند به کشت ما
نور و صفا در آب و گل ما سرشته اند
بر روی آفتاب کشد تیغ، خشت ما
صائب کشید شعله ز دل داغ تازه ای
گل کرد شمع لاله ز دامان کشت ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جبهه تو آینه سرنوشت ما
روشن چو آفتاب به تو خوب و زشت ما
هوش مصنوعی: ای جبهه، تو نشان دهنده سرنوشت ما هستی، مانند آفتاب که برتری و ضعف ما را به وضوح نمایان می‌سازد.
در پله نشیب به قارون برابرست
میزان ز بس گرانی اعمال زشت ما
هوش مصنوعی: در حال سقوط به قعر خود به اندازه ثروت قارون، وزن و سنگینی اعمال ناپسند ما نیز بسیار زیاد است.
ما را به شکوه تنگی عالم نیاورد
خلق گشاده است فضای بهشت ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر کوچکی و تنگی دنیا ناامید نشدیم، زیرا فضای بهشت برای ما وسیع و دل‌انگیز است.
از آب خضر دانه ما سبز گشته است
دست آزمای برق فنا نیست کشت ما
هوش مصنوعی: دانه ما با آب خضر رشد کرده و سبز شده است، اما تلاش برای دستیابی به برقی که به فنا می‌انجامد، هیچ تأثیری در محصول ما ندارد.
با آب شور کعبه نگردیم هم نمک
تا یک دم آب تلخ بود در کنشت ما
هوش مصنوعی: ما با آب شور کعبه، خود را خیس نمی‌کنیم و از نمک آن بهره نمی‌بریم؛ چرا که در لحظه‌ای که آب تلخ در معبد ما وجود دارد، به آن اهمیت نمی‌دهیم.
چون آفتاب اگر سر ما بگذرد ز چرخ
افتادگی برون نرود از سرشت ما
هوش مصنوعی: اگر خورشید بر سر ما بتابد، هرگز از ذات ما جدایی نخواهد داشت و همیشه در دل و وجود ما خواهد ماند.
ای ابر رحمت این همه استادگی چرا؟
وقت است برق ریشه دواند به کشت ما
هوش مصنوعی: ای ابر رحمت، چرا اینقدر خالص و مصمم ایستاده‌ای؟ زمان آن رسیده که آتش و طوفان به ریشه‌های زراعت ما آسیب بزند.
نور و صفا در آب و گل ما سرشته اند
بر روی آفتاب کشد تیغ، خشت ما
هوش مصنوعی: در وجود ما، زیبایی و روشنی به وجود آمده است و مانند آفتاب، وجود ما را به روشنی می‌آورد. ما با قدرت و استقامت، از خودمان دفاع می‌کنیم.
صائب کشید شعله ز دل داغ تازه ای
گل کرد شمع لاله ز دامان کشت ما
هوش مصنوعی: صائب با دل آتشین خود، حس تازه‌ای را به وجود می‌آورد. شمع، با لطافت و زیبایی‌اش، از خاک کشت و کار ما درخشش و روشنی می‌زند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۵۷ به خوانش عندلیب