غزل شمارهٔ ۷۵۱
چون پای خم به دست فتادت کمر گشا
چون گرم شد سرت ز می ناب، سر گشا
از هر که دل گشوده نگردد کناره گیر
چون غنچه در به روی نسیم سحر گشا
از مردمان سرد نفس تیره می شوی
آیینه پیش مردم صاحب نظر گشا
قانع به رنگ و بوی گل بی وفا مشو
بر روی آفتاب چو شبنم نظر گشا
از سر هوای پوچ برون چون حباب کن
چون موج در میانه دریا کمر گشا
زان پیشتر که بر دل مردم گران شوی
استادگی مکن، پر و بال سفر گشا
چون موج، پشت دست به کف زن درین محیط
آغوش چون صدف به هوای گهر گشا
زخم گشاده رو به بغل تیغ را کشید
آغوش رغبتی تو هم ای بی جگر گشا
تا بر تو خوشگوار شود بستن نظر
یک ره نظر به عالم پر شور و شر گشا
باطل مکن به سیر و تماشا نگاه خویش
زنهار صائب از سر عبرت نظر گشا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون پای خم به دست فتادت کمر گشا
چون گرم شد سرت ز می ناب، سر گشا
هوش مصنوعی: وقتی که در حال نشستن و خم شدن به سمت یکدیگر هستید، دست از کار بکش و کمی خود را آزاد کن. وقتی هم که از شراب خالص به وجد آمدی، خود را آزادتر بگذار.
از هر که دل گشوده نگردد کناره گیر
چون غنچه در به روی نسیم سحر گشا
هوش مصنوعی: از هر کسی که دلش را باز نکرده، خودت را دور نگهدار. همچون غنچهای که در صبحگاه در برابر نسیم، به آرامی باز میشود.
از مردمان سرد نفس تیره می شوی
آیینه پیش مردم صاحب نظر گشا
هوش مصنوعی: اگر با افرادی که روحیه سرد و تیرهای دارند تعامل کنی، خودت هم تحت تأثیر قرار میگیری. بنابراین، برای مشاهده واقعیتهای درست و روشنی از زندگی، باید به انسانهای صاحب فکر و بصیرت مراجعه کنی.
قانع به رنگ و بوی گل بی وفا مشو
بر روی آفتاب چو شبنم نظر گشا
هوش مصنوعی: به زیباییهای ظاهری و زودگذر دنیا دلخوش نکن و به ظواهر فریبنده قانع نباش. مانند شبنمی که در نور آفتاب میدرخشد، حقیقت را جستجو کن و به عمق آن نظر باز کن.
از سر هوای پوچ برون چون حباب کن
چون موج در میانه دریا کمر گشا
هوش مصنوعی: از سر خیال و توهم بیرون بیا و مانند حبابی تجلی کن. همچون موجی که در دل دریا به رقص درآمده، خود را آزاد و رها نشان بده.
زان پیشتر که بر دل مردم گران شوی
استادگی مکن، پر و بال سفر گشا
هوش مصنوعی: قبل از اینکه در دل مردم باری سنگین شوی، سرسختی نکن، بال و پر سفر را باز کن.
چون موج، پشت دست به کف زن درین محیط
آغوش چون صدف به هوای گهر گشا
هوش مصنوعی: در این جمله، به زیبایی و لطافت محیطی اشاره میشود که همچون یک صدف در انتظار جواهرات درخشانی است. تبدیل حالت موج به دست، نشاندهنده حرکتی نرم و پذیرش الگوهای محیط است. در این فضا، انتظار و جستجو برای یافتن چیزهای ارزشمند و زیبا وجود دارد، که به نوعی به آرامش و زیبایی زندگی اشاره میکند.
زخم گشاده رو به بغل تیغ را کشید
آغوش رغبتی تو هم ای بی جگر گشا
هوش مصنوعی: زخم باز شده و تیغی که به سمت کناره کشیده شده، به آغوشی پر از اشتیاق اشاره دارد. ای کسی که جرأت ندارم به تو نزدیک شوم، تو نیز باید به سمت من بیایی.
تا بر تو خوشگوار شود بستن نظر
یک ره نظر به عالم پر شور و شر گشا
هوش مصنوعی: برای اینکه دیدن تو برای من لذتبخش باشد، باید یک بار به دنیای پرجنب و جوش و شگفتانگیز نگاه کنم.
باطل مکن به سیر و تماشا نگاه خویش
زنهار صائب از سر عبرت نظر گشا
هوش مصنوعی: به سفر و تماشای دنیا دقت نکن، مواظب باش؛ صائب، از روی عبرت به اطراف نگاه کن.