گنجور

غزل شمارهٔ ۷۴۸

پروای مرگ نیست گدای برهنه را
سیل آب زندگی است سرای برهنه را
ایمن مشو به فقر ز اهل حسد که هست
صد چشم بد ز آبله، پای برهنه را
پوشیده دار فقر که سگ سیرتان دهر
در پوست می فتند گدای برهنه را
حسن از لباس شرم برآید گشاده روی
در پرده نیست صبر، نوای برهنه را
عریان شو از لباس که از بوی پیرهن
تشریف می دهند صبای برهنه را
بی پاره جگر نبود آه را اثر
از لشکرست فتح، لوای برهنه را
بگشا گره ز جبهه که هرگز نمی شود
جوشن حجاب، تیغ قضای برهنه را
خورشید و مه به روز و شب از حله های نور
آماده می کنند قبای برهنه را
دست از طمع بشوی که در آستین بود
پیرایه قبول، دعای برهنه را
پیداست با لباس پرستان چها کنند
جمعی که می کنند قبای برهنه را
در آفتاب حشر نبیند برهنگی
پوشیده است هر که گدای برهنه را
از عیب خلق چشم بپوشان که اهل شرم
از چشم خود کنند قبای برهنه را
صائب برون ز سینه مده داغ عشق را
ستار باش سوخته های برهنه را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پروای مرگ نیست گدای برهنه را
سیل آب زندگی است سرای برهنه را
هوش مصنوعی: گدای برهنه‌ای به مرگ اهمیت نمی‌دهد، زیرا زندگی همچون سیلی او را احاطه کرده است و در این زندگی بی‌پناهی، احساس آشتی و وجود دارد.
ایمن مشو به فقر ز اهل حسد که هست
صد چشم بد ز آبله، پای برهنه را
هوش مصنوعی: به فقر خود دلخوش نباش، زیرا حسودان زیادی هستند که نظاره‌گر و چشمدوخته به تو هستند و مانند چشم زخم می‌توانند به تو آسیب بزنند. پس در مواجهه با چنین خطراتی، احتیاط کن و مراقب خودت باش.
پوشیده دار فقر که سگ سیرتان دهر
در پوست می فتند گدای برهنه را
هوش مصنوعی: فقر خود را پنهان نگه‌دار؛ زیرا در این دنیا، وقتی سیرتان به زندگی خود مشغول‌اند، دزدان و فقرای برهنه را نادیده می‌گیرند.
حسن از لباس شرم برآید گشاده روی
در پرده نیست صبر، نوای برهنه را
هوش مصنوعی: زیبایی و شجاعت در رفتار برمی‌آید، در حالی که خود را پنهان کردن و در پرده ماندن، نشان‌دهنده صبر نیست. هنگامی که زیبایی و صدای واقعی خود را آزاد کنید، ارزش بیشتری پیدا می‌کند.
عریان شو از لباس که از بوی پیرهن
تشریف می دهند صبای برهنه را
هوش مصنوعی: بی‌پرده و بدون پوشش شو، چرا که عطر و بوی لباس مانع از حضور و درک زیبایی‌های طبیعی و واقعی می‌شود. باید به سادگی و خلوص درون خود بازگردی.
بی پاره جگر نبود آه را اثر
از لشکرست فتح، لوای برهنه را
هوش مصنوعی: بدون درد و رنج، تأثیری از گریه و دلشکستگی نیست؛ مانند پیروزی، پرچم بی‌نشان نمی‌تواند نمایانگر قوت و قدرت باشد.
بگشا گره ز جبهه که هرگز نمی شود
جوشن حجاب، تیغ قضای برهنه را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مشکلات و موانع را باید کنار زد تا بتوان به حقیقت یا واقعیت دست یافت. در واقع، اگر حجاب‌ها و پوشش‌های نادرست را از جلو برداشت، می‌توان به قیاس و حقیقتی عمیق‌تر رسید. به عبارت دیگر، برای مواجهه با واقعیت‌ها و نتایج آن‌ها، باید از موانع عبور کرد.
خورشید و مه به روز و شب از حله های نور
آماده می کنند قبای برهنه را
هوش مصنوعی: خورشید و ماه در روز و شب با نور خود، لباس زیبایی برای زمین فراهم می‌کنند تا آن را از حالت برهنگی درآورند.
دست از طمع بشوی که در آستین بود
پیرایه قبول، دعای برهنه را
هوش مصنوعی: از خواسته‌های بیجا و ناپاک دست بکش، چرا که در دل خود، زیبایی از پذیرش دعاهای ساده و خالص وجود دارد.
پیداست با لباس پرستان چها کنند
جمعی که می کنند قبای برهنه را
هوش مصنوعی: آشکار است که چه کارهایی با افرادی که به ظواهر و لباس‌های زیبا توجه دارند، انجام می‌شود؛ گروهی که به عنوان نشانه‌ای از احترام، به کسانی که فاقد پوشش مناسب هستند، بی‌توجه‌اند.
در آفتاب حشر نبیند برهنگی
پوشیده است هر که گدای برهنه را
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هیچ‌کس برهنه نخواهد بود، زیرا کسی که به دیگران کمک کرده و گدایی را پوشانده، خود را از آن عریانی محفوظ نگه داشته است.
از عیب خلق چشم بپوشان که اهل شرم
از چشم خود کنند قبای برهنه را
هوش مصنوعی: بهتر است که از عیوب دیگران چشم‌پوشی کنی، زیرا افرادی که حس شرم دارند، خودشان نیز با نگاه کردن به عیوب خود، احساس ناپسندی می‌کنند.
صائب برون ز سینه مده داغ عشق را
ستار باش سوخته های برهنه را
هوش مصنوعی: عشق را از دل خود بیرون نکن، بلکه آن را پنهان نگه‌دار، چون سوخته‌ها نیاز به پوشش دارند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۴۸ به خوانش عندلیب