گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱

از فغان شد سر‌گرانی بیش آن طناز را
نالهٔ عاشق بود افسانه خوابِ ناز را
از ریاضت دامنِ مقصود می‌آید به چنگ
گوشمال آخر شود دستِ نوازش ساز را
از زبان‌بازی سخن‌چین را زبان گردد دراز
می‌شود مُهرِ دهن، شمع از خموشی گاز را
می‌گشاید بالِ شهرت ناله در کنجِ قفس
می‌کند خس‌پوشِ گلشن شعلهٔ آواز را
صفحهٔ ننوشته را از حرف‌گیران باک نیست
بستنِ لب می‌شود مُهرِ دهن غمّاز را
می‌زند ناخن به دل هر‌چند هر سازی که هست
دستِ دیگر در خراشِ دل بود آواز را
از نظر‌بستن ز دنیا، رغبتِ زاهد فزود
حرصِ صید از چشم‌بستن بیش گردد باز را
لفظِ نازک، حسنِ معنی را دو‌بالا می‌کند
شیشهٔ شیراز می‌باید میِ شیراز را
از خود‌آرایی سبک‌پروازی از طاوس رفت
گشت رنگینی حنای بال و پر پرواز را
تیرِ روی ترکش از خون بیش‌ روزی می‌خورد
می‌رسد از چرخ زحمت بیشتر ممتاز را
بوی گل را برگ نتواند ز جولان بازداشت
چون کنم صائب نهان در پردهٔ دل راز را؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از فغان شد سر‌گرانی بیش آن طناز را
نالهٔ عاشق بود افسانه خوابِ ناز را
هوش مصنوعی: از اندوه و ناراحتی، آن معشوق دل‌ربا به شدت ناله و فریاد می‌زند؛ انگار که صدای عاشق، داستان خواب‌های زیبای او را روایت می‌کند.
از ریاضت دامنِ مقصود می‌آید به چنگ
گوشمال آخر شود دستِ نوازش ساز را
هوش مصنوعی: از طریق تمرین و تلاش، به خواسته‌های خود دست پیدا خواهیم کرد و در نهایت، محبت و حمایت نیز به بار می‌نشیند.
از زبان‌بازی سخن‌چین را زبان گردد دراز
می‌شود مُهرِ دهن، شمع از خموشی گاز را
هوش مصنوعی: سخن‌چینی و زبان‌بازی باعث می‌شود که انسان به راحتی دروغ بگوید و زبانش دراز شود. مانند شمعی که از سکوت خود بهره می‌برد و روشنایی می‌دهد.
می‌گشاید بالِ شهرت ناله در کنجِ قفس
می‌کند خس‌پوشِ گلشن شعلهٔ آواز را
هوش مصنوعی: شعلهٔ آواز در دل قفس به شدت می‌تپد و با صدای ناله‌ای که از آنجا برمی‌خیزد، شهرت خود را می‌نمایاند. در واقع، به رغم محدودیت‌های محیطی، زیبایی و قدرت بیان خود را نشان می‌دهد.
صفحهٔ ننوشته را از حرف‌گیران باک نیست
بستنِ لب می‌شود مُهرِ دهن غمّاز را
هوش مصنوعی: از کسانی که صحبت نمی‌کنند، نباید ترسید؛ چرا که سکوت آن‌ها در واقع نشانه‌ای برای جلوگیری از فاش شدن رازهاست.
می‌زند ناخن به دل هر‌چند هر سازی که هست
دستِ دیگر در خراشِ دل بود آواز را
هوش مصنوعی: عواطف و احساسات عمیق هر کس، حتی اگر به ظاهر شاد و خوش باشد، در زیر سطح پنهانند. در حقیقت، این احساسات واقعی ممکن است در عین حال که موسیقی و سازهای مختلف حول ما می‌چرخند، همچنان تحت تاثیر زخم‌های دل و تنهایی خود باشند.
از نظر‌بستن ز دنیا، رغبتِ زاهد فزود
حرصِ صید از چشم‌بستن بیش گردد باز را
هوش مصنوعی: از دنیا دل‌برداشتن و به زهد روی آوردن، باعث می‌شود که حرص و اشتیاق به شکار در دل انسان افزایش یابد. همچنین، اگر پرنده‌ای چشمش را ببندد، می‌تواند بیشتر شکار کند.
لفظِ نازک، حسنِ معنی را دو‌بالا می‌کند
شیشهٔ شیراز می‌باید میِ شیراز را
هوش مصنوعی: کلمات زیبا و ظریف، معنای خوب را به اوج می‌رسانند. بنابراین، شراب شیراز همانند شیشه‌ای از آن شهر، باید با زیبایی و لطافت همراه باشد.
از خود‌آرایی سبک‌پروازی از طاوس رفت
گشت رنگینی حنای بال و پر پرواز را
هوش مصنوعی: پرواز طاووس با زیبایی و تجمل خود، به آن سبک‌پروازی دلالت دارد که از خودآرایی نشئت می‌گیرد و رنگین بودن بال و پرش به نوعی نشان‌دهنده جلوه‌گری و زینت است.
تیرِ روی ترکش از خون بیش‌ روزی می‌خورد
می‌رسد از چرخ زحمت بیشتر ممتاز را
هوش مصنوعی: تیر روی کمان از خون زیاد بهره‌مند می‌شود و از چرخ سرنوشت، کسانی که بیشتر زحمت می‌کشند، به نتیجه‌ای ویژه و ممتاز می‌رسند.
بوی گل را برگ نتواند ز جولان بازداشت
چون کنم صائب نهان در پردهٔ دل راز را؟
هوش مصنوعی: بو و رایحهٔ گل را نمی‌توان با گذاشتن برگ روی آن از پخش شدن بازداشت. حال من چگونه می‌توانم راز دل را در پردهٔ پنهانی نگه‌دارم؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۱ به خوانش عندلیب