گنجور

غزل شمارهٔ ۷۰۹

پوشیده گر به زلف کنی روی خویش را
آخر چسان نهفته کنی بوی خویش را؟
بی اختیار بوسه بر آیینه می زنی
گر بنگری به دیده من روی خویش را
ریزد ز عطسه مغز غزالان چین به خاک
گردآوری اگر نکنی بوی خویش را
شیرازه هزار دل پاره پاره است
از شانه تار و مار مکن موی خویش را
جوهر بس است سبزه شمشیر آبدار
زحمت مده به وسمه دو ابروی خویش را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پوشیده گر به زلف کنی روی خویش را
آخر چسان نهفته کنی بوی خویش را؟
هوش مصنوعی: اگر موهایت را بر روی صورتت بپوشانی، چگونه می‌توانی بوی خود را پنهان کنی؟
بی اختیار بوسه بر آیینه می زنی
گر بنگری به دیده من روی خویش را
هوش مصنوعی: اگر به چشمان من نگاه کنی، ناخواسته بر روی آیینه بوسه می‌زنی، زیرا تصویر خود را در چشمان من می‌بینی.
ریزد ز عطسه مغز غزالان چین به خاک
گردآوری اگر نکنی بوی خویش را
هوش مصنوعی: عطر مغز غزالان چین بر اثر عطسه به زمین می‌ریزد، اگر نتوانی بوی خود را جمع‌آوری کنی.
شیرازه هزار دل پاره پاره است
از شانه تار و مار مکن موی خویش را
هوش مصنوعی: دل‌های شکسته و پریشان را نمی‌توان با تنش و ناراحتی بیشتر کرد، پس لطفاً موهای خود را به هم نریز تا اوضاع بدتر نشود.
جوهر بس است سبزه شمشیر آبدار
زحمت مده به وسمه دو ابروی خویش را
هوش مصنوعی: دیگر نیازی به تلاش زیاد برای زیبا کردن خودت نیست، چرا که زیبایی واقعی و ارزشمندی در وجود خودت نهفته است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۰۹ به خوانش عندلیب