گنجور

غزل شمارهٔ ۷۰۴

از شرم، حرص دلبری افزود ناز را
کز دوختن گرسنه شود چشم، باز را
دارم امید آن که شود طبل بازگشت
آواز دل تپیدنم آن شاهباز را
فریاد عندلیب ز گل شد یکی هزار
بی پرده کرد، پرده بسیار، ساز را
از های های گریه من، چون صدای آب
خواب غرور گشت گرانسنگ، ناز را
آهن دلان به عجز ملایم نمی شوند
از اشک شمع دل نشود نرم، گاز را
دلهای بی نیاز نیندیشد از زیان
پروای نقش کم نبود پاکباز را
گردد قبول خلق، حجاب قبول حق
پوشیده کن ز دیده مردم نماز را
خامش نشین چو شمع که لازم فتاده است
کوتاهی حیات، زبان دراز را
فرمان پذیر باش که از راه بندگی
محمود شد ز حلقه به گوشان ایاز را
در محفلی که نیست می ناب، عارفان
از زاهدان خشک شمارند ساز را
منعم مکن ز پرورش خویش چون هلال
کافکنده ام چو مه به تمامی گداز را
سر می رود به باد ز افشای راز عشق
صائب نهفته دار گهرهای راز را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از شرم، حرص دلبری افزود ناز را
کز دوختن گرسنه شود چشم، باز را
هوش مصنوعی: به خاطر شرم، علاقه و زیبایی او بیشتر شده است، چون وقتی چشم به زیبایی او می‌دوزد، دیگر نمی‌تواند از برتری و جذابیت او بگریزد.
دارم امید آن که شود طبل بازگشت
آواز دل تپیدنم آن شاهباز را
هوش مصنوعی: امیدوارم که صدای دل تپیدنم دوباره به گوش برسد و همانند پرنده‌ای بزرگ، مرا به سوی خود بازگرداند.
فریاد عندلیب ز گل شد یکی هزار
بی پرده کرد، پرده بسیار، ساز را
هوش مصنوعی: صدای بلبل از گل بلند شد و به یکی هزار شکل و بی‌پرده احساساتش را بیان کرد، در حالی که پرده‌های زیادی از راز و رمز در سازش وجود داشت.
از های های گریه من، چون صدای آب
خواب غرور گشت گرانسنگ، ناز را
هوش مصنوعی: صدای گریه من مانند صدای آب، خواب را سنگین و سنگین‌تر کرده است و موجب شده است که ناز و خودپرستی به شدت احساس شود.
آهن دلان به عجز ملایم نمی شوند
از اشک شمع دل نشود نرم، گاز را
هوش مصنوعی: دل‌های آهنی به راحتی نرم نمی‌شوند و نمی‌توانند با اشک و غم، احساسات خود را تغییر دهند. برعکس، شمع دل هرگز عاطفی و ضعیف نمی‌شود.
دلهای بی نیاز نیندیشد از زیان
پروای نقش کم نبود پاکباز را
هوش مصنوعی: دل‌های بی‌نیاز و مستقل به اندیشه‌ی زیان و ضرر نمی‌افتند، زیرا پاکبازان هرگز نگران ارزش‌های کم و کوچک نیستند.
گردد قبول خلق، حجاب قبول حق
پوشیده کن ز دیده مردم نماز را
هوش مصنوعی: برای اینکه مردم به خوبی بپذیرند، باید حجاب‌ها و موانع را از دید آن‌ها برداری و نماز را به شکل صحیحی نشان دهی.
خامش نشین چو شمع که لازم فتاده است
کوتاهی حیات، زبان دراز را
هوش مصنوعی: سکوت کن مانند شمع، زیرا که شرایطی پیش آمده است که عمر بسیار کوتاه است و نیازی به صحبت بی‌مورد نیست.
فرمان پذیر باش که از راه بندگی
محمود شد ز حلقه به گوشان ایاز را
هوش مصنوعی: به اطاعت از خداوند بپرداز، زیرا از طریق بندگی و خدمت به او، ایاز به مقام و مرتبه‌ای بلند دست یافت.
در محفلی که نیست می ناب، عارفان
از زاهدان خشک شمارند ساز را
هوش مصنوعی: در جمعی که خبری از می و شادی نیست، عارفان به زاهدان خشک و بی‌روح می‌مانند.
منعم مکن ز پرورش خویش چون هلال
کافکنده ام چو مه به تمامی گداز را
هوش مصنوعی: من را از تربیت و پرورش خود محروم نکن، زیرا مانند ماهی که در آسمان درخشان شده‌ام، از گرمای عشق به شدت ذوب می‌شوم.
سر می رود به باد ز افشای راز عشق
صائب نهفته دار گهرهای راز را
هوش مصنوعی: اگر عشق را آشکار کنی، ممکن است سر و سامان تو به باد برود. بنابراین، باید گوهرهای پنهان راز را در دل نگه‌داری و آنها را فاش نکنی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۰۴ به خوانش عندلیب