گنجور

غزل شمارهٔ ۷۰۱

دیوانه کرد سبزه خطت بهار را
در خاک و خون کشید رخت لاله زار را
هر موی دلفریب تو شیرازه دلی است
متراش زینهار خط مشکبار را
مگذر ز حسن ترک که در گوشمال دل
دست دگر بود کمر بهله دار را
دست حنایی تو ز نیرنگ دلبری
یکدست کرد حسن خزان و بهار را
سنگ یده است مهره گهواره یتیم
جز گریه کار نیست دل داغدار را
چون شوق پای در جگر سنگ بفشرد
با کبک هم خرام کند کوهسار را
صائب حریف سیلی باد خزان نه ای
پیش از خزان ز خود بفشان برگ و بار را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیوانه کرد سبزه خطت بهار را
در خاک و خون کشید رخت لاله زار را
هوش مصنوعی: زیبایی و شکوه چهره‌ات موجب شده که عشق تو، دل مرا دیوانه کند و در این دنیا، زیبایی‌ات را به رنگ سبز بهار و خون گل‌های لاله تجسم کنم.
هر موی دلفریب تو شیرازه دلی است
متراش زینهار خط مشکبار را
هوش مصنوعی: هر تار موی زیبا و دلربای تو، اساس و بنیاد یک دل را شکل می‌دهد. مراقب باش که خط سیاه و جذاب آن را خراب نکنی.
مگذر ز حسن ترک که در گوشمال دل
دست دگر بود کمر بهله دار را
هوش مصنوعی: از زیبایی ترک عبور نکن، زیرا در دل او نشانه‌های دیگری وجود دارد که جان را در تنگنا قرار می‌دهد.
دست حنایی تو ز نیرنگ دلبری
یکدست کرد حسن خزان و بهار را
هوش مصنوعی: دست حنایی تو با هنر و فریب عشقت، زیبایی‌های بهار و پاییز را یکسان کرده است.
سنگ یده است مهره گهواره یتیم
جز گریه کار نیست دل داغدار را
هوش مصنوعی: سنگ به دست یتیم، فقط نشانه‌ای از غم و اندوه است، و دل داغدار او هیچ کاری جز گریه نمی‌تواند انجام دهد.
چون شوق پای در جگر سنگ بفشرد
با کبک هم خرام کند کوهسار را
هوش مصنوعی: وقتی شوق و تمایل به چیزی قلب را تحت فشار قرار می‌دهد، حتی در کنار پرندگان زیبا نیز می‌توان با لذت و آرامش در دل کوه‌ها قدم زد.
صائب حریف سیلی باد خزان نه ای
پیش از خزان ز خود بفشان برگ و بار را
هوش مصنوعی: تو مانند درختی نیستی که در برابر طوفان پاییز مقاومت کنی، پیش از آنکه پاییز فرا رسد، برگ‌ها و بار و ثمر خود را رها کن.