گنجور

غزل شمارهٔ ۷

با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا
هر که از خود شد جدا شد از غمِ عالم جدا
نان جو خور در بهشتِ جاودان پاینده باش
کز بهشت از خوردنِ گندم شده‌ست آدم جدا
تا تو را چون گل در این گلزار باشد خرده‌ای
دیده‌ٔ شوری بود هر قطرهٔ شبنم جدا
دور گشتن از سبک‌روحان بود بر دل گران
می‌شود سنگین چو عیسیٰ گردد از مریم جدا
در حریمِ وصل اشکِ شور من شیرین نشد
کعبه نتوانست کردن تلخی از زمزم جدا
چون ز صد گرداب کشتی سالم آید بر کنار؟
نیست ممکن دل شود زان طره‌ی پر خم جدا
لذتِ خاصی‌ست با هر بوسه‌ٔ لبهای او
می‌شود نقشِ نوی هر دم از این خاتم جدا
چون دو تا شد قد وداعِ روح را آماده باش
کز کمان تیرِ سبکرو می‌شود یکدم جدا
توسنِ عمرِ تو را کردند از آن صَرصَر خَرام
تا تو کاه و دانهٔ خود را کنی از هم جدا
تا دمِ رفتن سبک از جا توانی خاستن
مال را در زندگی از خویش کن کم کم جدا
نی که جان را تازه می‌سازد ز قُربِ همنفس
قالبِ بی‌جان شود چون گردد از همدم جدا
نیک و بد را می‌کند صائب فلک هم‌امتیاز
گندم و جو را کند گر آسیا از هم جدا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا
هر که از خود شد جدا شد از غمِ عالم جدا
هوش مصنوعی: دل هرگز از درد و غم جدا نمی‌شود وقتی با خود حقیقی‌اش ارتباط داشته باشد. هر کس که از خود فاصله بگیرد، در واقع از همه غم‌ها و مشکلات جهانی هم دور می‌شود.
نان جو خور در بهشتِ جاودان پاینده باش
کز بهشت از خوردنِ گندم شده‌ست آدم جدا
هوش مصنوعی: بهشت جاودان را با نان جو (که نماد زحمت و سادگی است) برگزین و در آن زندگی پایدار کن، زیرا آدم به دلیل خوردن گندم، از بهشت رانده شده است.
تا تو را چون گل در این گلزار باشد خرده‌ای
دیده‌ٔ شوری بود هر قطرهٔ شبنم جدا
هوش مصنوعی: تا تو در این گلزار مانند یک گل باشی، هر قطرهٔ شبنم می‌تواند نشانه‌ای از شور و شوق باشد.
دور گشتن از سبک‌روحان بود بر دل گران
می‌شود سنگین چو عیسیٰ گردد از مریم جدا
هوش مصنوعی: دور شدن از افراد سبک‌روح باعث می‌شود که دل انسان سنگین شود، همان‌طور که زمانی که عیسی از مریم جدا می‌شود، آن لحظه به شدت سنگین و پر بار می‌گردد.
در حریمِ وصل اشکِ شور من شیرین نشد
کعبه نتوانست کردن تلخی از زمزم جدا
هوش مصنوعی: در فضایی که به عشق و وصال می‌پردازیم، اشک‌هایم تلخ و شوری ندارند و حتی کعبه هم نتوانسته تلخی آب زمزم را از آن جدا کند.
چون ز صد گرداب کشتی سالم آید بر کنار؟
نیست ممکن دل شود زان طره‌ی پر خم جدا
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که کشتی از میان صد گرداب به سلامت به ساحل برسد؟ دل هم نمی‌تواند از آن موهای پرخم و زیبای تو جدا شود.
لذتِ خاصی‌ست با هر بوسه‌ٔ لبهای او
می‌شود نقشِ نوی هر دم از این خاتم جدا
هوش مصنوعی: هر بوسه از لب‌های او لذت خاصی دارد و احساسات جدیدی را در من ایجاد می‌کند، گویی با هر بار این بوسه، از یک حلقه جدا و به دنیای تازه‌ای وارد می‌شوم.
چون دو تا شد قد وداعِ روح را آماده باش
کز کمان تیرِ سبکرو می‌شود یکدم جدا
هوش مصنوعی: وقتی که دو نفر به هم وداع می‌گویند، باید خود را برای جدایی آماده کنند، زیرا در یک لحظه، مانند تیر سبک‌بال از کمان خارج می‌شود و از هم فاصله می‌گیرند.
توسنِ عمرِ تو را کردند از آن صَرصَر خَرام
تا تو کاه و دانهٔ خود را کنی از هم جدا
هوش مصنوعی: در زندگی‌ات شرایط و سختی‌ها تو را به جلو می‌رانند تا بتوانی نیازها و اهداف خود را از هم تفکیک کنی و به آن‌ها برسید.
تا دمِ رفتن سبک از جا توانی خاستن
مال را در زندگی از خویش کن کم کم جدا
هوش مصنوعی: تا زمانی که فرصت داری، بار و بندالت را در زندگی از خودت به آرامی جدا کن و برای رفتن آماده شو.
نی که جان را تازه می‌سازد ز قُربِ همنفس
قالبِ بی‌جان شود چون گردد از همدم جدا
هوش مصنوعی: نی، که زندگی را تازه و شاداب می‌کند، هنگام جدایی از همدمش، به بی‌حالی و بی‌جان بودن دچار می‌شود.
نیک و بد را می‌کند صائب فلک هم‌امتیاز
گندم و جو را کند گر آسیا از هم جدا
هوش مصنوعی: فلک به نیکی و بدی را از هم تمییز می‌دهد؛ مانند اینکه اگر گندم و جو را در آسیاب جدا کنیم، هرکدام جای خود را پیدا می‌کنند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1397/09/19 23:12

سلام
وقت بخیر
در مصرع دوم بیت هشتم
کمان صحیح است نه کسان
کز کمان تیر سبکرو می‌شود یکدم جدا

1398/01/25 00:03
نادر

در مضرع :مال را در در زندگی از خویش کن کم کم جدا، کلمه "در" دوبار آمده ست

1399/11/11 05:02
رامین راقب

با جناب نادر موافقم در مضرع :مال را در در زندگی از خویش کن کم کم جدا، کلمه “در” دوبار آمده ست و این اشتابه تایپی است