غزل شمارهٔ ۶۹
چربنرمی میکند کوتهزبان شمشیر را
سخترویی میشود سنگِ فِسان شمشیر را
سینهصافان بیخبر از رازِ عالم نیستند
هست در پردازِ جوهرها نهان شمشیر را
سیل در معمورهها دادِ خرابی میدهد
صید فربه میکند مطلق عنان شمشیر را
ترکِ خونریزی نکرد آن غمزه در ایامِ خط
کی شود پیچیده از جوهر، زبان شمشیر را
گرچه صیدِ لاغرِ من قابلِ فِتراک نیست
میتوان کردن به سوزن امتحان شمشیر را
میپذیرد زود لوحِ ساده نقشِ همنشین
کرد جوهردار آن مویِ میان شمشیر را
ماهیان را موجهٔ دریا دعایِ جوشن است
بیزبانی میکند حِرزِ امان شمشیر را
جوی شیر از بازوی فرهاد میبخشد خبر
در جراحت میشود جوهر عیان شمشیر را
بوی گلزارِ شهادت هرکه را بیتاب کرد
چون لبِ پانخورده میبوسد دهان شمشیر را
جوهرِ مردی نمیداند فریب و مکر چیست
دامِ پیدا، دانه میباشد نهان شمشیر را
در سرشتِ سختجانان قناعت حرص نیست
قطرهٔ آبی کند رَطب اللسان شمشیر را
داس دایم در کمینِ خوشههای سرکش است
آسمان دارد پی گردنکشان شمشیر را
غمزه دارد از دلِ سنگینِ او بر کوه پشت
میدهد بیرحمیِ جلاد، جان شمشیر را
حرصِ ظلمِ آهنیندل از کهنسالی فزود
مانع از خون نیست قد چون کمان شمشیر را
هر که را از چاردیوارِ عناصر دل گرفت
میشمارد سبزهٔ آبِ روان شمشیر را
بختِ خوابآلودهای دارم که در خونریز من
میشود جوهر رگِ خوابِ گران شمشیر را
بس که تلخی دیدهام صائب ازان بیدادگر
تلخ میگردد ز خونِ من دهان شمشیر را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چربنرمی میکند کوتهزبان شمشیر را
سخترویی میشود سنگِ فِسان شمشیر را
هوش مصنوعی: شمشیر نرم و چرب میشود، اما زبان کوتاه و ناتوان است؛ به همین ترتیب، وقتی به سنگی سخت برخورد میکند، حالتی دشوار و مقاوم پیدا میکند.
سینهصافان بیخبر از رازِ عالم نیستند
هست در پردازِ جوهرها نهان شمشیر را
هوش مصنوعی: افرادی که دلشان پاک و خالص است، از اسرار جهان بیاطلاع نیستند. در عمق وجود و ماهیت اشیا، حقیقتها و رازهایی نهفته است که مانند تیغی تیز، میتواند به روشنی درک شوند.
سیل در معمورهها دادِ خرابی میدهد
صید فربه میکند مطلق عنان شمشیر را
هوش مصنوعی: سیلابها در شهرها باعث ویرانی میشوند، اما در عین حال شکارهای خوبی را نیز در پی دارند و قدرت شمشیر را آزاد میکنند.
ترکِ خونریزی نکرد آن غمزه در ایامِ خط
کی شود پیچیده از جوهر، زبان شمشیر را
هوش مصنوعی: غمزهای که در روزهای خطیر به وجود آمده، هرگز از خونریزی دست برنداشته است. زمانی که زبان شمشیر از جوهر پر شود، چه حوادثی رخ خواهد داد.
گرچه صیدِ لاغرِ من قابلِ فِتراک نیست
میتوان کردن به سوزن امتحان شمشیر را
هوش مصنوعی: اگرچه شکار من آنقدر لاغر است که در تله نمیافتد، اما میتوان با سوزن هم قدرت شمشیر را آزمایش کرد.
میپذیرد زود لوحِ ساده نقشِ همنشین
کرد جوهردار آن مویِ میان شمشیر را
هوش مصنوعی: به راحتی میتوان فهمید که چقدر تحت تأثیر معاشرت با دیگران قرار میگیرد و این تأثیر میتواند به اندازهای باشد که حتی جزئیات ظریفی مانند رنگ و بوی خاص را نیز در خود جای دهد.
ماهیان را موجهٔ دریا دعایِ جوشن است
بیزبانی میکند حِرزِ امان شمشیر را
هوش مصنوعی: ماهیانی که در دریا زندگی میکنند، به دعا و نیایش وابستهاند و به خاطر بیزبانی، به شمشیر (خطر) پناه میبرند.
جوی شیر از بازوی فرهاد میبخشد خبر
در جراحت میشود جوهر عیان شمشیر را
هوش مصنوعی: فرهاد با قدرت و دقت خود، شیر را از بازویش میکَشد و این عمل، نشاندهندهٔ توانایی و شجاعت اوست. در عین حال، زخمهایی که بر او وارد شده، حقیقت و اصالت تیغ را بیشتر آشکار میکنند.
بوی گلزارِ شهادت هرکه را بیتاب کرد
چون لبِ پانخورده میبوسد دهان شمشیر را
هوش مصنوعی: هر کسی که با بوی گلزار شهادت بیقرار و دلتنگ میشود، مانند کسی که لبهایش از شدت تشنگی ترک برداشته، به استقبال شمشیر میرود و آن را میبوسد.
جوهرِ مردی نمیداند فریب و مکر چیست
دامِ پیدا، دانه میباشد نهان شمشیر را
هوش مصنوعی: روح و حقیقت مرد واقعی هرگز فریب و نیرنگ را نمیشناسد. او در دنیای آشکار، خود را به دام نمیاندازد، بلکه در حقیقت، دانه یا هدف پنهانی را در نظر دارد. مانند شمشیری که در باطن خود قدرت و کارایی دارد.
در سرشتِ سختجانان قناعت حرص نیست
قطرهٔ آبی کند رَطب اللسان شمشیر را
هوش مصنوعی: در وجود افرادی که صبر و استقامت دارند، حریص بودن وجود ندارد؛ مانند این که یک قطره آب میتواند به راحتی زبانی را نرم کند، مثل اثر یک شمشیر.
داس دایم در کمینِ خوشههای سرکش است
آسمان دارد پی گردنکشان شمشیر را
هوش مصنوعی: مار با داس همیشه در انتظار خوشههای سرکش است. آسمان در پی کسانی است که میخواهند سرش را بلند کنند.
غمزه دارد از دلِ سنگینِ او بر کوه پشت
میدهد بیرحمیِ جلاد، جان شمشیر را
هوش مصنوعی: نگاه او چنان مأیوس و سنگین است که حتی کوهها را هم به زانو درمیآورد و این نشان از بیرحمیِ قاتل دارد که با بُریدن جان، به راحتی شمشیر میزند.
حرصِ ظلمِ آهنیندل از کهنسالی فزود
مانع از خون نیست قد چون کمان شمشیر را
هوش مصنوعی: طمع و ظلم افرادی که دلهای سرد و بیرحمی دارند، به مرور زمان بیشتر میشود. اما این ظلم نمیتواند از جاری شدن خون و خونریزی جلوگیری کند، درست مانند این که قدی بلند مثل کمان، نمیتواند مانع از حرکت شمشیر شود.
هر که را از چاردیوارِ عناصر دل گرفت
میشمارد سبزهٔ آبِ روان شمشیر را
هوش مصنوعی: هرکس که از چهار دیوار عناصر و دنیای مادی دل برگیرد و به سمت معنویات برود، به جای اتکا به وسیلههای فیزیکی و مادی، به انرژی زندگی و نیروهای جاری در طبیعت پی میبرد و آن را به نوعی قدرت و آزادی میبیند.
بختِ خوابآلودهای دارم که در خونریز من
میشود جوهر رگِ خوابِ گران شمشیر را
هوش مصنوعی: من بختی دارم که خوابآلود به نظر میرسد و در میان خونریزیها، بهنوعی به عمق جان من مینشیند، مانند جوهر رگهایی که خواب سنگینی از شمشیر دارند.
بس که تلخی دیدهام صائب ازان بیدادگر
تلخ میگردد ز خونِ من دهان شمشیر را
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و ستمی که دیدهام، آنقدر تلخ شدهام که حتی دهان شمشیر هم از خون من تلخ میشود.

صائب