گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۹۷

ای آن که دل به عمر سبکرو نهاده‌ای
در رهگذار سیل میان را گشاده‌ای
کوری نمی‌رود به عصاکش برون ز چشم
خود خوب شو، چه در پی خوبان فتاده‌ای؟
پیراهنی که می‌طلبی از نسیم مصر
دامان فرصتی است که از دست داده‌ای
آرام نیست بوی گل و رنگ لاله را
تو بی‌خبر چو سرو به یک جا ستاده‌ای
تا می‌کشد دل تو به این تیره خاکدان
هرچند بر سپهر سواری، پیاده‌ای
بر روی هم هر آنچه گذاری وبال توست
جز دست اختیار که بر هم نهاده‌ای
امروز خانه‌ای به صفای دل تو نیست
گر روزنش ز دیده عبرت گشاده‌ای
داغ ندامت است سرانجام رنگ و بوی
صائب چه محو بوی گل و رنگ باده‌ای؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آن که دل به عمر سبکرو نهاده‌ای
در رهگذار سیل میان را گشاده‌ای
هوش مصنوعی: ای کسی که عمر خود را بی‌مقدار و بی‌خبر سپری کرده‌ای، در مسیر زندگی خود، راهی برای عبور از مشکلات و بادهای پرخطر باز کرده‌ای.
کوری نمی‌رود به عصاکش برون ز چشم
خود خوب شو، چه در پی خوبان فتاده‌ای؟
هوش مصنوعی: کسی که نابینا است، نمی‌تواند با عصای خود از خانه خارج شود. باید ابتدا چشم خود را درمان کند و خوب ببیند. چرا که در جستجوی زیبایی‌ها و خوبان است، اما ابتدا باید خود را اصلاح کند.
پیراهنی که می‌طلبی از نسیم مصر
دامان فرصتی است که از دست داده‌ای
هوش مصنوعی: پیراهنی که در جستجوی آنی از نسیم مصر، نمایانگر فرصتی است که آن را از دست داده‌ای.
آرام نیست بوی گل و رنگ لاله را
تو بی‌خبر چو سرو به یک جا ستاده‌ای
هوش مصنوعی: بوی گل و رنگ لاله در فضایی آرام نیست و تو مثل سرو که بی‌خبر از زیبایی‌ها به یک جا ایستاده‌ای.
تا می‌کشد دل تو به این تیره خاکدان
هرچند بر سپهر سواری، پیاده‌ای
هوش مصنوعی: دل تو در این دنیای سخت و تیره گرفتار است و هرچند که در آسمان‌ها نیز مقام و جاهی داشته باشی، باز هم در نهایت در این خاکی زندگی می‌کنی و از خودت جدا نمی‌شوی.
بر روی هم هر آنچه گذاری وبال توست
جز دست اختیار که بر هم نهاده‌ای
هوش مصنوعی: هر چه در زندگی به دست آورده‌ای، بار مسئولیت آن بر دوش توست، به جز انتخاب‌هایی که خودت با اختیار انجام داده‌ای.
امروز خانه‌ای به صفای دل تو نیست
گر روزنش ز دیده عبرت گشاده‌ای
هوش مصنوعی: امروز هیچ خانه‌ای به زیبایی دل تو وجود ندارد، اگر با چشم عبرت و پند و اندرز به آن نگاه کنی.
داغ ندامت است سرانجام رنگ و بوی
صائب چه محو بوی گل و رنگ باده‌ای؟
هوش مصنوعی: نتیجه‌ی پشیمانی و حسرت، چیزی جز یادآوری تلخ نیست. چه فایده‌ای دارد که در دنیای زیبایی‌ها، همچنان به عطر گل‌ها و رنگ شراب فکر کنیم؟