گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۹۳

ای صید پیشه ای که دل از ما گرفته ای
بر خویشتن ببال که عنقا گرفته ای
جز دود تلخ حاصل این مشت خار چیست؟
ای برق خوش عنان که پی ما گرفته ای
جای تو در بهشت برین است بی سخن
گر در ضمیر اهل دلی جا گرفته ای
گر هست وحشتی به دل از مردمان ترا
در کنج خانه دامن صحرا گرفته ای
آیات حق مشاهده از دل نکرده ای
مصحف به کف برای تماشا گرفته ای
داری گمان که عشق شکار تو گشته است
سیمرغ را به دام تمنا گرفته ای
در هر دراز کردن دستی ز روی صدق
پیمانه ای ز عالم بالا گرفته ای
بی انتظار یافته ای خانه در بهشت
اینجا اگر کناره ز دنیا گرفته ای
هرگز برون دویده ای از خویش بی خبر؟
دامان یوسفی چو زلیخا گرفته ای
صائب چنین که در پی رسم اوفتاده ای
فرداست رنگ مردم دنیا گرفته ای

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای صید پیشه ای که دل از ما گرفته ای
بر خویشتن ببال که عنقا گرفته ای
هوش مصنوعی: ای شکارچی‌ای که دل ما را به دست گرفته‌ای، بر خود ببال و مغرور باش که پرندهٔ افسانه‌ای را به دام انداخته‌ای.
جز دود تلخ حاصل این مشت خار چیست؟
ای برق خوش عنان که پی ما گرفته ای
هوش مصنوعی: جز تلخی درد و رنجی که در این دنیا داریم، چه چیزی نصیب ما شده است؟ ای نور و روشنایی خوش که به دنبالم آمده‌ای.
جای تو در بهشت برین است بی سخن
گر در ضمیر اهل دلی جا گرفته ای
هوش مصنوعی: جای تو در بهشت عالی است، اگر در دل اهل معرفت نشسته باشی، نیازی به گفتن نیست.
گر هست وحشتی به دل از مردمان ترا
در کنج خانه دامن صحرا گرفته ای
هوش مصنوعی: اگر از مردم وحشتی در دل داری، پس چرا در خانه نشسته‌ای و دامن طبیعت را رها کرده‌ای؟
آیات حق مشاهده از دل نکرده ای
مصحف به کف برای تماشا گرفته ای
هوش مصنوعی: تو قلبت را با مشاهده آیات حق روشن نکرده‌ای، بلکه تنها یک کتاب را در دست گرفته‌ای و برای تماشا از آن استفاده می‌کنی.
داری گمان که عشق شکار تو گشته است
سیمرغ را به دام تمنا گرفته ای
هوش مصنوعی: تو فکر می‌کنی که عشق به دام تو افتاده و به راحتی می‌توانی آن را به تسخیر درآوری، اما در واقع، سیمرغ را به دام آرزوهایت کشانده‌ای.
در هر دراز کردن دستی ز روی صدق
پیمانه ای ز عالم بالا گرفته ای
هوش مصنوعی: هر بار که با نیت نیک و صداقت دست به کاری می‌زنی، از عالم بالا و معنویتی خاص بهره‌مند می‌شوی.
بی انتظار یافته ای خانه در بهشت
اینجا اگر کناره ز دنیا گرفته ای
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا از چیزهای دنیوی کناره‌گیری کرده‌ای، بدون انتظار می‌توانی سرزمین آرامش و خوشبختی را پیدا کنی.
هرگز برون دویده ای از خویش بی خبر؟
دامان یوسفی چو زلیخا گرفته ای
هوش مصنوعی: آیا تا به حال از خودت بی‌خبر و دور افتاده‌ای؟ مانند زلیخا که دامان یوسف را گرفته بود، تو هم به چیزی چنگ زده‌ای که دیگر توجه به خودت نداری.
صائب چنین که در پی رسم اوفتاده ای
فرداست رنگ مردم دنیا گرفته ای
هوش مصنوعی: شاعر به کسی اشاره می‌کند که در تلاش برای جلب توجه و جذب دنیا و رنگ و رونق آن است، او از اصل خود فاصله گرفته و در پی تقلید از رفتارها و سلیقه‌های جامعه افتاده است.