گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۶۶

حضور فرش بود در جهان درویشی
سر نیاز من و آستان درویشی
خط مسلمی از انقلاب دوران یافت
رسید هر که به دارالامان درویشی
ز برگریز جهان ایمنند بی برگان
به یک هواست بهار و خزان درویشی
کف پرآبله ای بیش نیست ابر بهار
نظر به همت دامن فشان درویشی
چه حاجت است نگهبان، که بی سرانجامی
بس است بدرقه کاروان درویشی
به آفتاب مکن نسبتش ز خامی ها
که بی زوال بود قرص نان درویشی
ترا ز سلطنت فقر نیست آگاهی
وگرنه چرخ بود گرد خوان درویشی
به مومیایی تسلیم می کند پیوند
اگر شکسته شود استخوان درویشی
چو دانه در دهن آسیا اگر افتد
به حرف شکوه نگردد زبان درویشی
به حرف اگرچه توان یافت حال هر کس را
لب خموش بود ترجمان درویشی
نشان و نام رها کن که بی نشان شدن است
میان اهل بصیرت نشان درویشی
سیاهیی است که خالی ز آب حیوان نیست
اگر سیاه بود دودمان درویشی
خدنگش از جگر سنگ خاره می گذرد
اگر چه سست نماید کمان درویشی
گذشته است مکرر ز ماه گردون سیر
براق همت چابک عنان درویشی
جهان بود رمه ای بی شبان، اگر نبود
نگاهبان جهان پاسبان درویشی
شده است نقطه خاک سیه چو نافه مشک
معطر از نفس خونچکان درویشی
گل همیشه بهارست روی بی برگان
فسردگی نبود در جهان درویشی
) اسباب، سیل آفت را (
به دیده خاک زند خانمان درویشی
گلش بود جگر تازه و دل مجروح
که زردرو نشود گلستان درویشی
ز چشم (سیر) مکرر کریم طبعان را
شکسته است بر سر کاسه، خوان درویشی
به روی تازه (سرو از ثمر) قناعت کن
(قرص خوان) درویشی که برگ سبز بود
سپهر سبزه خوابیده ای بود صائب
نظر به همت عالی مکان درویشی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حضور فرش بود در جهان درویشی
سر نیاز من و آستان درویشی
هوش مصنوعی: در زندگی درویش، حضور فرش نماد تواضع و پیوند با مقام درویشی است، که نشان‌دهنده‌ی سر نیاز و طلب من است و من به آستان این درویشی احترام می‌گذارم.
خط مسلمی از انقلاب دوران یافت
رسید هر که به دارالامان درویشی
هوش مصنوعی: هرکسی که به پناهگاه امنی مانند درویشی برسد، نشانه‌ای روشن از تغییر و تحول زمانه را خواهد دید.
ز برگریز جهان ایمنند بی برگان
به یک هواست بهار و خزان درویشی
هوش مصنوعی: افرادی که از دنیا و دغدغه‌های آن دوری می‌کنند، از بلایای آن در امان هستند. در یک فصل، بهار و پاییز، درویش‌ها با یک حال و هوا زندگی می‌کنند.
کف پرآبله ای بیش نیست ابر بهار
نظر به همت دامن فشان درویشی
هوش مصنوعی: ابر بهار تنها یک کف پر از آبله است، نگاه کن به تلاشی که درویش با دامنش برای پخش برکت می‌کند.
چه حاجت است نگهبان، که بی سرانجامی
بس است بدرقه کاروان درویشی
هوش مصنوعی: نیازی به نگهبان نیست، زیرا خود عدم دستیابی به هدف، برای درویش کافی است که کاروان را بدرقه کند.
به آفتاب مکن نسبتش ز خامی ها
که بی زوال بود قرص نان درویشی
هوش مصنوعی: به آفتاب نسبت نده که خامی‌ها او را دچار کند، زیرا نان درویش همیشه پایدار و بی‌زوال است.
ترا ز سلطنت فقر نیست آگاهی
وگرنه چرخ بود گرد خوان درویشی
هوش مصنوعی: تو از وضعیت فقری که در آن به سر می‌بری، بی‌خبری. اگر خبر داشتی، می‌دانستی که زندگی در این شرایط، همچون چرخشی است که دور سفره و روزی درویش می‌گذرد.
به مومیایی تسلیم می کند پیوند
اگر شکسته شود استخوان درویشی
هوش مصنوعی: اگر پیوندی که وجود دارد شکسته شود، مانند مومیایی‌ای است که دیگر نمی‌تواند در مقابل تغییرات مقاومت کند و در نتیجه به راحتی در اختیار سرنوشت قرار می‌گیرد. این وضعیت، حالتی از آسیب‌پذیری و از دست دادن است که به درویش تعلق می‌گیرد.
چو دانه در دهن آسیا اگر افتد
به حرف شکوه نگردد زبان درویشی
هوش مصنوعی: اگر دانه‌ای در دهان آسیاب بیفتد، زبان درویش به گلایه نمی‌افتد. به بیان ساده‌تر، اگر کسی در شرایط دشواری قرار بگیرد، نباید شکواییه کند یا از وضعیتش ناراحت شود.
به حرف اگرچه توان یافت حال هر کس را
لب خموش بود ترجمان درویشی
هوش مصنوعی: اگرچه با صحبت کردن می‌توان حال هر فردی را فهمید، اما سکوت نشان‌دهنده درویشی و معرفت است.
نشان و نام رها کن که بی نشان شدن است
میان اهل بصیرت نشان درویشی
هوش مصنوعی: به نشانه و نام اهمیت نده، چرا که در میان افراد آگاه و بینا، فقر و درویشی به حالتی بی‌نشان و ساده تبدیل شده است.
سیاهیی است که خالی ز آب حیوان نیست
اگر سیاه بود دودمان درویشی
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که اگرچه ظاهراً سیاهی و تاریکی وجود دارد، اما در واقع همیشه نشانی از حیات و وجود دارد. حتی در تاریکی‌ها، می‌توان نشانه‌هایی از زندگی پیدا کرد و این نشان می‌دهد که حتی در شرایط سخت و دشوار نیز امید و زندگی وجود دارد.
خدنگش از جگر سنگ خاره می گذرد
اگر چه سست نماید کمان درویشی
هوش مصنوعی: نقل قول به معنای این است که تیر و کمان در دستان یک درویش، می‌تواند حتی از سنگ سخت هم عبور کند. هرچند به نظر می‌آید که کمان او ضعیف است، اما توانایی شگفت‌انگیزی دارد. این بیان نشان‌دهنده قدرت و تأثیرگذاری است که ممکن است در چیزهای ظاهراً ضعیف نیز نهفته باشد.
گذشته است مکرر ز ماه گردون سیر
براق همت چابک عنان درویشی
هوش مصنوعی: مدت‌هاست که زندگی و روزگار به چرخش درآمده و مانند ماه در آسمان در حال تغییر است. اما در این میان، انسان‌های با اراده و هدفمند مانند درویشانی که مظهر زهد و ورع هستند، با شتاب و توانمندی، مراحل زندگی خود را پشت سر می‌گذارند.
جهان بود رمه ای بی شبان، اگر نبود
نگاهبان جهان پاسبان درویشی
هوش مصنوعی: دنیا مانند گله‌ای است که بدون نگهبان، رها و بی‌سرپرست خواهد بود، اگر کسی مانند یک درویش و نگهبان دلسوز بر آن نظارت نداشته باشد.
شده است نقطه خاک سیه چو نافه مشک
معطر از نفس خونچکان درویشی
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن زیبایی و تاثیرگذار بودن یک نقطه سیاه مانند نافه مشک است، که به خاطر نفس خوشایند و معطر درویشی به وجود آمده است. این تشبیه نشان‌دهنده این است که حتی یک نقطه کوچک و بی‌اهمیت می‌تواند به واسطه وجود یک عنصر زیبا و دلنشین، به چیزی ویژه و جذاب تبدیل شود.
گل همیشه بهارست روی بی برگان
فسردگی نبود در جهان درویشی
هوش مصنوعی: گل همیشه در بهار است و در چهره کسانی که دلشان تهی از مهر و محبت است، هیچ نشانی از شادابی و زندگی وجود ندارد. در واقع، درویشی که از مهر و عشق بی‌بهره است، در جهانی سرد و بی‌روح زندگی می‌کند.
) اسباب، سیل آفت را (
به دیده خاک زند خانمان درویشی
هوش مصنوعی: وسایل و ابزار زندگی، مشکلات و خطرات را به چشم می‌آورد و باعث گرفتار شدن زندگی یک درویش می‌شود.
گلش بود جگر تازه و دل مجروح
که زردرو نشود گلستان درویشی
هوش مصنوعی: گل او جگر تازه و دلش مجروح است، اگرچه درویش باشد، ولی گلستانش زرد نمی‌شود.
ز چشم (سیر) مکرر کریم طبعان را
شکسته است بر سر کاسه، خوان درویشی
هوش مصنوعی: چشم‌های پرحرف و پر از زیبایی، دل‌های مهربان و بخشنده را در هم شکسته و بر سر سفره‌ی ساده‌ی درویش، نمایان کرده است.
به روی تازه (سرو از ثمر) قناعت کن
(قرص خوان) درویشی که برگ سبز بود
هوش مصنوعی: به جوانی که تازه شکوفا شده، قانع باش و از چیزهای ساده و بی‌ادعا لذت ببر؛ همان‌طور که در زندگی، درویش که به چیزهای کوچک و سبز رنگ راضی است، به آرامش می‌رسد.
سپهر سبزه خوابیده ای بود صائب
نظر به همت عالی مکان درویشی
هوش مصنوعی: در آسمان، سبزه و سرسبزی به خواب رفته بود و صائب به مقام بلندی از تلاش و کوشش در زندگی درویشی نگاه می‌کند.