گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۵

از دل بپرس نیک و بد هر سرشت را
آیینه است سنگ محک، خوب و زشت را
بی چهره گشاده به دوزخ بدل کند
دربسته گر دهند به عاشق بهشت را
ممنون نوبهار نگردند اهل درد
اینجا به آب دیده رسانند کشت را
در شستشوی نامه اعمال عاجزم
شستم به گریه گرچه خط سرنوشت را
امید من به خاک نهادی زیاده شد
تا جای داد خم به سر خویش خشت را
جمعی که پشت بر خودی خود نکرده‌اند
در کعبه می‌کنند زیارت کنشت را
صائب دلم سیاه شد از توبه، می کجاست؟
تا شستشو دهم دل‌ِ ظلمت سرشت را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از دل بپرس نیک و بد هر سرشت را
آیینه است سنگ محک، خوب و زشت را
هوش مصنوعی: از دل خود بپرس که نیک و بد هر انسانی چیست. دل مانند آینه‌ای است که می‌تواند خوبی و زشتی را تشخیص دهد.
بی چهره گشاده به دوزخ بدل کند
دربسته گر دهند به عاشق بهشت را
هوش مصنوعی: اگر عشق واقعی در دل باشد، حتی در شرایط سخت و دشوار هم می‌تواند انسان را به سوی نور و آرامش سوق دهد. چهره واقعی عشق در سختی‌ها نمایان می‌شود و می‌تواند تمام تلخی‌ها را به شیرینی تبدیل کند.
ممنون نوبهار نگردند اهل درد
اینجا به آب دیده رسانند کشت را
هوش مصنوعی: از نوبهار و سرسبزی خوشحال نباشید، چون مردم رنج‌کشیده در اینجا با اشک و غم به مزرعه‌های خود سر و سامان می‌دهند.
در شستشوی نامه اعمال عاجزم
شستم به گریه گرچه خط سرنوشت را
هوش مصنوعی: من در پاک کردن نامه اعمال خود ناتوانم و هرچقدر هم که با اشک و ناله تلاش کنم، نمی‌توانم سرنوشت خود را تغییر دهم.
امید من به خاک نهادی زیاده شد
تا جای داد خم به سر خویش خشت را
از زمانیکه خُم مِی خشت را بر سر خود گذاشت امید من به تواضع و خاک‌نهادی بیشتر شد.
جمعی که پشت بر خودی خود نکرده‌اند
در کعبه می‌کنند زیارت کنشت را
هوش مصنوعی: افرادی که به خودشان بی‌توجهی کرده‌اند، در کعبه به زیارت معبد تو می‌آیند.
صائب دلم سیاه شد از توبه، می کجاست؟
تا شستشو دهم دل‌ِ ظلمت سرشت را
هوش مصنوعی: دل من به خاطر توبه سیاه و پر از درد شده است. کجا می‌توانم بگردم تا بتوانم این دل پر از تاریکی را پاک کنم؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۸۵ به خوانش عندلیب