غزل شمارهٔ ۶۸۶
فصل بهار کرد مصور بهشت را
پر حور ساخت عالم خاکی سرشت را
هر موج سبزه صیقل زنگ کدورت است
از کف درین دو هفته مده طرف کشت را
هر شاخ خشک میدهد از جوی شیر یاد
نقد از شکوفه کرد بهاران بهشت را
شبنم نکرد داغ دل لاله را علاج
نتوان به گریه شست خط سرنوشت را
از باده میپرست ندارد نظر به ظرف
صائب چسان ز کعبه شناسد کنشت را؟
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فصل بهار کرد مصور بهشت را
پر حور ساخت عالم خاکی سرشت را
هوش مصنوعی: در بهار، بهشت به زیبایی تصویر میشود و روح زندگی در آن جریان پیدا میکند، در حالی که دنیای خاکی نیز با موجودات و زیباییهای خود شکل میگیرد.
هر موج سبزه صیقل زنگ کدورت است
از کف درین دو هفته مده طرف کشت را
هوش مصنوعی: هر موج سبز طبیعت به مانند یک جلا دهنده است که زنگار و کدورت را از بین میبرد. بنابراین، در این دو هفته، نباید بیملاحظه به زمین کشاورزی نزدیک شوی.
هر شاخ خشک میدهد از جوی شیر یاد
نقد از شکوفه کرد بهاران بهشت را
هوش مصنوعی: هر شاخهی خشک و بیحیات، از جوی شیر، نشانهای از برکت و طراوت میگیرد؛ همچنین، یادآور این است که بهار با شکوفههای خود، بهشت را به ما هدیه میدهد.
شبنم نکرد داغ دل لاله را علاج
نتوان به گریه شست خط سرنوشت را
هوش مصنوعی: شبنم نتوانست جراحت دل لاله را التیام بخشد و نمیتوان با اشک، سرنوشت را تغییر داد.
از باده میپرست ندارد نظر به ظرف
صائب چسان ز کعبه شناسد کنشت را؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این نکته اشاره میکند که وقتی شخصی به عشق و جذبه میافتد، دیگر به چگونگی و ویژگیهای ظاهری چیزها توجهی ندارد. مانند کسی که با نوشیدن شراب عشق را میپرستد و به ظرفی که آن را در آن مینوشد هیچ اعتنایی نمیکند. به همین ترتیب، وقتی عشق به اوج میرسد، شخص نمیتواند به مکانهای مذهبی و معانی عمیق آنها توجه کند و فقط به حال و هوای عشق میاندیشد.

صائب