غزل شمارهٔ ۶۸۳۸
خاک شو خاک ازان پیش که بر باد روی
بندگی پیشه خود ساز که آزاد روی
مرگ چون موی برآرد ز خمیرت آسان
گر چو جوهر به رگ و ریشه فولاد روی
روزگار از تو و مرگ تو فراغت دارد
شط نماند ز روش گر تو ز بغداد روی
من نه آنم که به جان بخل کنم با تو، ولی
تو نه آنی که به قتل از سر من شاد روی
پی رزق دگران قطره زدن بی اثرست
چند هر سوی پی روزی اولاد روی؟
شرم جاوید نقاب رخ جنت گردد
گر به فردوس به این حسن خداداد روی
ریگ در قطع ره عشق نفس می دزدد
این نه راهی است که چون سیل به فریاد روی
صائب این بخت نگونی که نصیب تو شده است
عجبی نیست گر از راه به ارشاد روی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۷: چه به هر سوی چو کوران به عصا می بینی؟غزل شمارهٔ ۶۸۳۹: به خبر چند تسلی ز رخ یار شوی؟
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خاک شو خاک ازان پیش که بر باد روی
بندگی پیشه خود ساز که آزاد روی
هوش مصنوعی: به خودت بپرداز و نشانههای وابستگی را فراموش کن؛ قبل از اینکه به خاک و باد تبدیل شوی، زندگی را به طریقی معنا کن که نیازی به رقابت و خودخواهی نداشته باشی.
مرگ چون موی برآرد ز خمیرت آسان
گر چو جوهر به رگ و ریشه فولاد روی
هوش مصنوعی: مرگ همچون مویی به راحتی از تو جدا میشود، اما اگر مانند جوهری از فولاد باشد، در رگ و ریشهات استحکام دارد.
روزگار از تو و مرگ تو فراغت دارد
شط نماند ز روش گر تو ز بغداد روی
هوش مصنوعی: دنیا به تو و مرگ تو اهمیتی نمیدهد؛ اگر تو از بغداد بروی، دیگر آبهای جاری وجود نخواهند داشت.
من نه آنم که به جان بخل کنم با تو، ولی
تو نه آنی که به قتل از سر من شاد روی
هوش مصنوعی: من آنقدر بدخلق و بخیل نیستم که بخواهم با تو دشمنی کنم، ولی تو هم آنقدر بیرحم نیستی که از رنج من خوشحال شوی.
پی رزق دگران قطره زدن بی اثرست
چند هر سوی پی روزی اولاد روی؟
هوش مصنوعی: دنبال روزی دیگران بودن و برای آن تلاش کردن، نتیجهای نخواهد داشت. بهتر است هر شخص به فکر تامین معیشت خود و خانوادهاش باشد.
شرم جاوید نقاب رخ جنت گردد
گر به فردوس به این حسن خداداد روی
هوش مصنوعی: اگر روزی رخسار زیبای تو در بهشت نمایان شود، باعث شرم همیشگی خواهد بود، چرا که زیبایی تو در مقایسه با آنچه در بهشت وجود دارد، برتر است.
ریگ در قطع ره عشق نفس می دزدد
این نه راهی است که چون سیل به فریاد روی
هوش مصنوعی: سنگلاخ و دشواریهای راه عشق همچون ریگهایی هستند که نفس را میدزدند. این مسیر، راهی نیست که به سادگی بتوان از آن عبور کرد، همچون سیلی که ناگهان به فریاد میآید.
صائب این بخت نگونی که نصیب تو شده است
عجبی نیست گر از راه به ارشاد روی
هوش مصنوعی: بخت بدی که به تو رسیده، چیز عجیبی نیست اگر از راه نادرست به هدایت و راهنمایی میپردازی.