گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۳۵

از خودی چشم بپوشان اگر اهل دینی
که خدابین نشود دیده هر خودبینی
در سرانجام سفر باش که از سنگ مزار
خیمه بیرون زده خوش قافله سنگینی
سازد از سینه پرجوش جهان را خوشوقت
هر که از خشت کند چون خم می بالینی
زود باشد که ز یک ناله به فریاد آید
آن که چون کوه سپرده است به خود تمکینی
می که در روی سپر چین نگذارد ز نشاط
نیست ممکن ز جبین تو گشاید چینی
گرچه سر در سر گفتار نهادم صائب
نشنیدم ز کسی از ته دل تحسینی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از خودی چشم بپوشان اگر اهل دینی
که خدابین نشود دیده هر خودبینی
هوش مصنوعی: اگر در پی ایمان واقعی هستی، از خودخواهی و خودبینی چشم‌پوشی کن، زیرا کسی که فقط به خودش نگاه می‌کند و خدا را نمی‌بیند، واقعیات را درک نخواهد کرد.
در سرانجام سفر باش که از سنگ مزار
خیمه بیرون زده خوش قافله سنگینی
هوش مصنوعی: در پایان سفر خود باش که از سنگ قبر برآمده، خوشبختی و سنگینی راه را نشان می‌دهد.
سازد از سینه پرجوش جهان را خوشوقت
هر که از خشت کند چون خم می بالینی
هوش مصنوعی: هر کسی که بتواند با خشت و مصالح موجود، گنبدی زیبا و سرزنده بسازد، این فرد می‌تواند از دل پرانرژی خود، جهان را خوشحال و شاداب کند.
زود باشد که ز یک ناله به فریاد آید
آن که چون کوه سپرده است به خود تمکینی
هوش مصنوعی: به زودی ممکن است با یک ناله، کسی که مانند کوه استوار و خموش به نظر می‌رسد، به فریاد بیفتد.
می که در روی سپر چین نگذارد ز نشاط
نیست ممکن ز جبین تو گشاید چینی
هوش مصنوعی: شراب شادی را نمی‌توان بر روی سپر چین نگه داشت. اگر از جبین تو چروکی باز شود، نشانه‌ای از شادابی و طراوت است.
گرچه سر در سر گفتار نهادم صائب
نشنیدم ز کسی از ته دل تحسینی
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تلاش کردم تا نظری از سر دل درباره‌ی سخنانم جلب کنم، اما هیچ‌کس از عمق دل به من تحسینی نکرد.