غزل شمارهٔ ۶۸۳
در ششدرست مهره اسیر جهات را
درهم نورد سلسله ممکنات را
بی نیش نیست نوشی اگر هست در جهان
در شیشه کرده اند حصاری نبات را
مطرب بجاست راه خرابات سر کند
کز دست داده ایم طریق نجات را
سودا نشد به زخم زبان از سرم برون
از دل نبرد خامه سیاهی دوات را
مهمان بی طلب نبود بار بر کریم
از دل چگونه منع کنم واردات را؟
افسون برون نمی برد از مار کجروی
تبدیل چون کنم به ریاضت صفات را؟
چون موجه سراب به یک جا قرار نیست
در جلوه گاه حسن تو پای ثبات را
تا خط سبز سر زد ازان لعل آبدار
عالم سیه به چشم شد آب حیات را
خط را تراش مانع نشو و نما نشد
راجع نساخت تیغ دو دم این برات را
این رشته را کند گره خامشی دراز
صائب کشیده دار عنان حیات را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در ششدرست مهره اسیر جهات را
درهم نورد سلسله ممکنات را
هوش مصنوعی: در شش درستی، مهرهای که در اسارت جهات قرار دارد، در واقع به هم میریزد و نظم سلسله امکانها را بر هم میزند.
بی نیش نیست نوشی اگر هست در جهان
در شیشه کرده اند حصاری نبات را
هوش مصنوعی: بدون زهر کسی شربت خوشی وجود ندارد، اگر هم خوشی در این دنیا هست، آن را در ظرفی محصور کردهاند تا درختان گیاهی را در بر بگیرد.
مطرب بجاست راه خرابات سر کند
کز دست داده ایم طریق نجات را
هوش مصنوعی: برای رسیدن به خوشی و لذت، بهتر است به سراغ خوشگذرانها برویم، زیرا ما راه نجات و رهایی از مشکلات را از دست دادهایم.
سودا نشد به زخم زبان از سرم برون
از دل نبرد خامه سیاهی دوات را
هوش مصنوعی: با زخم زبان کسی نتوانستم از دل خود بیرون کنم و غم و اندوهی که در دلم هست را، حتی قلم سیاه و جوهر هم نتوانستهاند از دل من بیرون ببرند.
مهمان بی طلب نبود بار بر کریم
از دل چگونه منع کنم واردات را؟
هوش مصنوعی: وقتی مهمان به خانه میآید و خود را معرفی نمیکند، چگونه میتوانم از دل مهربان و بخشندهای خواستهام را نابود کنم و او را از ورود به زندگیام بازدارم؟
افسون برون نمی برد از مار کجروی
تبدیل چون کنم به ریاضت صفات را؟
هوش مصنوعی: اگر جادو و افسون نمیتواند خطای مار را اصلاح کند، من چگونه میتوانم با تمرین و زحمت، ویژگیها و صفات ناپسند را تغییر دهم؟
چون موجه سراب به یک جا قرار نیست
در جلوه گاه حسن تو پای ثبات را
هوش مصنوعی: چرا که مانند سراب، هر چیزی که زیبا به نظر میرسد، ثبات ندارد و نمیتوان به آن اعتماد کرد. تنها در دنیای زیبایی تو است که میتوان روی ثابت بودن و پایداری تکیه کرد.
تا خط سبز سر زد ازان لعل آبدار
عالم سیه به چشم شد آب حیات را
هوش مصنوعی: به محض اینکه خط سبز زیبایی از دهان آن لعل درخشان بیرون آمد، دنیا برای من به چشم آب حیات درآمد.
خط را تراش مانع نشو و نما نشد
راجع نساخت تیغ دو دم این برات را
هوش مصنوعی: در زندگی، موانع و مشکلات نمیتوانند مانع رشد و پیشرفت ما شوند، و همچنان قدرتی که در ما وجود دارد میتواند بر این موانع غلبه کند.
این رشته را کند گره خامشی دراز
صائب کشیده دار عنان حیات را
هوش مصنوعی: خاموشی و سکوت، که به مانند گرهی محکم است، میتواند باعث شود که زندگی به کندی پیش برود. در این حالت، باید افسار زندگی را به دست گرفت و حرکت را آغاز کرد.

صائب