گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۲۵

سینه باغی است که گلشن شود از خاموشی
دل چراغی است که روشن شود از خاموشی
بیشتر فتنه عالم ز سخن می زاید
مادر فتنه سترون شود از خاموشی
مهر زن بر لب گفتار که در بزم جهان
شمع آسوده ز کشتن شود از خاموشی
دل که در رهگذر باد حوادث شمعی است
چون چراغ ته دامن شود از خاموشی
بلبل از زمزمه خویش به بند افتاده است
از قفس مرغ به گلشن شود از خاموشی
هیچ طفلی نشنیدیم درین عبرتگاه
که لبش زخمی سوزن شود از خاموشی
دل ز روشنگر حیرت ید بیضا گردد
سینه ها وادی ایمن شود از خاموشی
گر توانی سپر از مهر خموشی انداخت
مو بر اندام تو جوشن شود از خاموشی
دل آزاد تو آن روز شود بی زنگار
که زبان سبز چو سوسن شود از خاموشی
خاک اگر در دهن رخنه گفتار زند
آدمی قلعه آهن شود از خاموشی
نیست جز مهر خموشی به جهان جام جمی
راز عالم به تو روشن شود از خاموشی
گر زبان را ز سخن پاک توانی کردن
خوشه ات صاحب خرمن شود از خاموشی
رشته عمر که بر سستی خود می لرزد
ایمن از بیم گسستن شود از خاموشی
کثرت و تفرقه در عالم گفتار بود
که جهانی همه یک تن شود از خاموشی
از ره حرف بود رنجش مردم صائب
کس ندیدیم که دشمن شود از خاموشی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سینه باغی است که گلشن شود از خاموشی
دل چراغی است که روشن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: دل مانند باغی است که در سکوت و آرامش خود، زیبایی و طراوت را به وجود می‌آورد. همچنین، دل مثل چراغی است که در سکوت می‌تواند روشنایی و روشنی را به ارمغان بیاورد.
بیشتر فتنه عالم ز سخن می زاید
مادر فتنه سترون شود از خاموشی
هوش مصنوعی: بسیاری از مشکلات و منازعات در دنیا ناشی از صحبت‌ها و گفت‌وگوهاست. اگر سکوت و عدم صحبت پیشه شود، این مشکلات کمتر خواهد شد و به آرامش و سکون نزدیک‌تر خواهیم شد.
مهر زن بر لب گفتار که در بزم جهان
شمع آسوده ز کشتن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: زینت زن بر سخنان، مانند شمعی است که در میهمانی جهانی، از خاموشی و بی‌حرکتی آسوده می‌شود و دیگر نمی‌کشد.
دل که در رهگذر باد حوادث شمعی است
چون چراغ ته دامن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: دل مانند شمعی است که در مسیر حوادث و بادها قرار دارد. وقتی که این شمع خاموش می‌شود، مانند چراغی در انتهای دامن، تنها می‌ماند و در تاریکی فرومی‌رود.
بلبل از زمزمه خویش به بند افتاده است
از قفس مرغ به گلشن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر آوازش به دام افتاده و از قفس پرنده به باغ می‌رود تا از سکوت رهایی یابد.
هیچ طفلی نشنیدیم درین عبرتگاه
که لبش زخمی سوزن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: هیچ کودکی را ندیده‌ایم که در این مکان پندآموز، لبش به خاطر سکوت از سوزن آسیب ببیند.
دل ز روشنگر حیرت ید بیضا گردد
سینه ها وادی ایمن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: دل‌هایی که به نور آگاهی روشن می‌شوند، مانند معجزه‌ای شگفت‌انگیز، توانایی یافتن راهی امن و آرام را پیدا می‌کنند و از سکوت و ناامیدی رهایی می‌یابند.
گر توانی سپر از مهر خموشی انداخت
مو بر اندام تو جوشن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: اگر بتوانی با سکوت و خاموشی خود، از محبت و عشق دفاع کنی، جذابیت و زیبایی‌ات مانند زره‌ای خواهد بود که بر تن تو پوشانده شده است.
دل آزاد تو آن روز شود بی زنگار
که زبان سبز چو سوسن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: دل تو زمانی واقعاً آزاد و بی‌غبار خواهد شد که زبان سبز و نشاط‌آور مانند سوسن از سکوت و خاموشی بیرون بیاید.
خاک اگر در دهن رخنه گفتار زند
آدمی قلعه آهن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: اگر خاک در دهن انسان بگوید، سخنانش مانند قلعه‌ای آهنین خواهد بود که از سکوت ساخته شده است. یعنی اگر انسان چیزی نگوید، قدرت و تأثیرات آن می‌تواند بسیار بزرگ و محکم باشد.
نیست جز مهر خموشی به جهان جام جمی
راز عالم به تو روشن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: در این دنیا فقط عشق و سکوت وجود دارد، و رازهای عالم از طریق سکوت به تو آشکار می‌شود.
گر زبان را ز سخن پاک توانی کردن
خوشه ات صاحب خرمن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: اگر بتوانی زبانت را از سخنان ناپسند پاک کنی، در آن صورت خویش را صاحب کامیابی و موفقیت خواهی کرد، چرا که سکوت و احتیاط در گفتار می‌تواند به ثمرات خوبی منجر شود.
رشته عمر که بر سستی خود می لرزد
ایمن از بیم گسستن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: عمر انسان مانند رشته‌ای است که به خاطر سستی‌اش هر آن ممکن است پاره شود، اما در آرامش و سکوت می‌تواند از خطر گسستن مصون بماند.
کثرت و تفرقه در عالم گفتار بود
که جهانی همه یک تن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: بسیاری و پراکندگی در صحبت‌ها باعث شده که مردم نتوانند به هم نزدیک شوند و اگر همه سکوت کنند، ممکن است که دنیا به یکپارچگی و اتحاد برسد.
از ره حرف بود رنجش مردم صائب
کس ندیدیم که دشمن شود از خاموشی
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این نکته اشاره می‌کند که بسیاری از مشکلات و ناراحتی‌ها بین مردم ناشی از سخن گفتن و حرف‌هاست. او تأکید می‌کند که کسی را ندیده که به خاطر سکوت و بی‌جوشی، دشمنی با کسی داشته باشد. به عبارتی، سکوت و عدم گفت‌وگو می‌تواند به دوری و تنش بین افراد منجر نشود.