گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۲۴

چند در فکر سرا و غم منزل باشی؟
گذرد قافله عمر و تو غافل باشی
در سرانجام سفر باش و سبک کن خود را
تو نه آن دانه شوخی که درین گل باشی
کعبه در گام نخستین کند استقبالت
از سر صدق اگر همسفر دل باشی
چشم بگشای که خاک تو همان خواهد بود
همچو دیوار به هر سوی که مایل باشی
عزم بر هم زدن هر دو جهان گر داری
هیچ تدبیر چنان نیست که یکدل باشی
گر در آرایش ظاهر دگران می کوشند
تو در آن کوش که فرخنده شمایل باشی
دل دریا صدف گوهر شهوار بود
تو تهی مغز طلبکار به ساحل باشی
گرچه خون تو به شمشیر تغافل ریزد
شرط عشق است که شرمنده قاتل باشی
کشتی تن بشکن، چند درین قلزم خون
تخته مشق صد اندیشه باطل باشی؟
در خزان مانع سوداست اگر بی برگی
در بهاران چه ضرورست که عاقل باشی؟
حاصل هر دو جهان صرف اگر باید کرد
سعی کن سعی که شایسته یک دل باشی
غم بی حاصلی خویش نخوردی یک بار
چند در فکر زمین و غم حاصل باشی؟
دوری راه تو صائب ز گرانباری هاست
بار از خویش بینداز که منزل باشی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند در فکر سرا و غم منزل باشی؟
گذرد قافله عمر و تو غافل باشی
هوش مصنوعی: چقدر می‌خواهی درگیر مسائل دنیوی و غم و غصه‌ی زندگیت باشی؟ در حالی که عمرت به سرعت می‌گذرد و تو در این فکرها غافل هستی.
در سرانجام سفر باش و سبک کن خود را
تو نه آن دانه شوخی که درین گل باشی
هوش مصنوعی: در پایان سفر زندگی‌ات، خودت را سبک و آزاد کن. تو باید به دنبال هدف‌های بزرگتری باشی و نه اینکه تنها در دنیای بی‌اهمیت و شوخی غوطه‌ور شوی.
کعبه در گام نخستین کند استقبالت
از سر صدق اگر همسفر دل باشی
هوش مصنوعی: اگر با دل و نیت صادقانه قدم به سوی کعبه ببندی، در اولین گام با آغوش باز از تو استقبال می‌کند.
چشم بگشای که خاک تو همان خواهد بود
همچو دیوار به هر سوی که مایل باشی
هوش مصنوعی: چشم‌هات را بگشا، که سرنوشت تو مانند دیواری است که در هر جهتی که بخواهی، ادامه خواهد یافت.
عزم بر هم زدن هر دو جهان گر داری
هیچ تدبیر چنان نیست که یکدل باشی
هوش مصنوعی: اگر تصمیم به تغییر و دگرگونی هر دو جهان داری، هیچ نوع تدبیر و برنامه‌ریزی نمی‌تواند تو را به جایی برساند مگر اینکه با تمام وجود و یکدل باشی.
گر در آرایش ظاهر دگران می کوشند
تو در آن کوش که فرخنده شمایل باشی
هوش مصنوعی: اگر دیگران در زیبایی ظاهر خود تلاش می‌کنند، تو نیز تلاش کن تا شکل و ظاهر خوشایندی داشته باشی.
دل دریا صدف گوهر شهوار بود
تو تهی مغز طلبکار به ساحل باشی
هوش مصنوعی: دل دریا مانند صدفی است که گوهر شهوت را در خود دارد. اما تو که هیچ در گنجینه وجودت نیست، فقط می‌خواهی در ساحل بمانی و طلبکار باشی.
گرچه خون تو به شمشیر تغافل ریزد
شرط عشق است که شرمنده قاتل باشی
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است خون تو به خاطر بی‌اعتنایی دیگران بریزد، اما عشق اقتضا می‌کند که همیشه نسبت به قاتل خود شرمنده باشی.
کشتی تن بشکن، چند درین قلزم خون
تخته مشق صد اندیشه باطل باشی؟
هوش مصنوعی: کشتی وجودت را بشکن و در این دریای خونین که پر از افکار بیهوده است، دیگر چه زمانی در انتظار نشسته‌ای؟
در خزان مانع سوداست اگر بی برگی
در بهاران چه ضرورست که عاقل باشی؟
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، اگر درختان بی‌برگ باشند، به سودی نمی‌رسند. پس در فصل بهار، چرا باید عاقل بود وقتی همه چیز در حال شکوفا شدن است؟
حاصل هر دو جهان صرف اگر باید کرد
سعی کن سعی که شایسته یک دل باشی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از دو جهان بهره‌برداری کنی، تلاش کن که تلاشت شایسته و در خور یک دل باشد.
غم بی حاصلی خویش نخوردی یک بار
چند در فکر زمین و غم حاصل باشی؟
هوش مصنوعی: تو هرگز یک بار هم به غم بی‌فایده‌ی خود توجه نکردی، پس چرا این همه در اندیشه‌ی دنیا و غم به دست آوردن آن هستی؟
دوری راه تو صائب ز گرانباری هاست
بار از خویش بینداز که منزل باشی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به مقصد برسی و در مسیر دوری همچنان راحت باشی، باید بار اضافی را از دوش خود برداری و خودت را سبک کنی.

حاشیه ها

1396/08/21 22:11
نادر..

در سرانجام سفر باش و سبک کن خود را..