گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۱۴

بیخبر شو ز جهان گر خبری می گیری
چون گل از پوست برآ گر ثمری می گیری
می شود خواب گران شهپر پرواز ترا
اگر از صدق طلب راهبری می گیری
چون به سر منزل مقصود رسی، کز غفلت
خبر خانه خود از دگری می گیری
از حیاتم نفس پا به رکابی مانده است
از من ای آینه رو گر خبری می گیری
در دل خویش گره ساز نفس را صائب
اگر از سینه دریا گهری می گیری

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیخبر شو ز جهان گر خبری می گیری
چون گل از پوست برآ گر ثمری می گیری
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از زندگی و دنیای اطرافت ناراحت نشوی، بهتر است گاهی از آن فاصله بگیری و فقط به خودت توجه کنی. مثل گلی که برای به ثمر رسیدن و رشدش از پوست خود خارج می‌شود، تو هم باید به دنبال رشد درونت باشی و از حواشی دوری کنی.
می شود خواب گران شهپر پرواز ترا
اگر از صدق طلب راهبری می گیری
هوش مصنوعی: اگر با نیت خالص و صادقانه به دنبال راهنمایی برای پرواز به سوی آرزوهایت باشی، خواب شیرین و عمیق تو محقق می‌شود.
چون به سر منزل مقصود رسی، کز غفلت
خبر خانه خود از دگری می گیری
هوش مصنوعی: زمانی که به هدف نهایی خود رسیدی، نباید از دیگران درباره خانه‌ات و وضعیت آن بپرسی، زیرا غفلت از آنچه در اطرافت می‌گذرد می‌تواند تو را از حقیقت دور کند.
از حیاتم نفس پا به رکابی مانده است
از من ای آینه رو گر خبری می گیری
هوش مصنوعی: حالم به قدری ناپایدار و آشفته است که حتی یک نفس هم از من به درستی بیرون نمی‌آید. ای آینه، اگر از من خبری داری، لطفاً به من توجه کن.
در دل خویش گره ساز نفس را صائب
اگر از سینه دریا گهری می گیری
هوش مصنوعی: اگر در دل خود به نتیجه‌ای نیک برسی، مانند جواهرهایی که از عمق دریا استخراج می‌شوند، نشانه‌ای از ارزش و زیبایی درونت پیدا می‌کنی.