غزل شمارهٔ ۶۸۱۳
کوش تا دل به تماشای جهان نگذاری
داغ افسوس بر آیینه جان نگذاری
چاه این بادیه از نقش قدم بیشترست
پای مستانه به صحرای جهان نگذاری
نفس تند، عنان دادن عمرست از دست
با خبر باش که از دست عنان نگذاری
چشم بستن ز تماشای دو عالم سهل است
سعی کن سعی که دل را نگران نگذاری
دشمن خانگی از خصم برونی بترست
اختیار سر خود را به زبان نگذاری
نخل امید تو آن روز شود صاحب برگ
که سبکباری خود را به خزان نگذاری
زاد راه سفر دور توکل این است
که در انبان خود اندیشه نان نگذاری
به دو صد چشم، نشان راه ترا می پاید
تیر تا راست نباشد به کمان نگذاری
عزلتی کز تو بود نام چو عنقا سهل است
جهد کن جهد که از نام نشان نگذاری
تا در خانه بی منت دوزخ بازست
دست رغبت به در باغ جنان نگذاری
عمر چون قافله ریگ روان درگذرست
تا بنا بر سر این ریگ روان نگذاری
قطره را بحر کرم گوهر شهوار کند
نم خون در مژه اشک فشان نگذاری
حسن کردار ز هر عضو زبانی دارد
تا توان کرد نصیحت به زبان نگذاری
نرم کن نرم رگ گردن خود را زنهار
تا سر خویش به بالین سنان نگذاری
ما به امید عطای تو چنین بیکاریم
کار ما را به امید دگران نگذاری
نیستی مرد گرانباری غفلت صائب
سر خود در سر این بار گران نگذاری
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کوش تا دل به تماشای جهان نگذاری
داغ افسوس بر آیینه جان نگذاری
هوش مصنوعی: سعی کن که دل خود را مشغول تماشای دنیا نکنی، تا اینکه حسرت و اندوه بر روح و جانت باقی نماند.
چاه این بادیه از نقش قدم بیشترست
پای مستانه به صحرای جهان نگذاری
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که در این مسیر زندگی، نشانهها و آثار بیشتری از عشق و شهوت وجود دارد تا آنچه که از قدمهای انسان باقی مانده است. بنابراین، نمیتوان به سادگی در گستره وسیع جهان عشق و شور و شوق قدم گذاشت.
نفس تند، عنان دادن عمرست از دست
با خبر باش که از دست عنان نگذاری
هوش مصنوعی: اگر به زندگی با شتاب و بیملاحظه رفتار کنی، کنترل عمر خود را از دست خواهی داد. باید هوشیار باشی که اجازه ندهی زندگی از دستانت خارج شود.
چشم بستن ز تماشای دو عالم سهل است
سعی کن سعی که دل را نگران نگذاری
هوش مصنوعی: بستن چشم و کنارهگیری از تماشای زیباییها و مسائل دنیا آسان است، اما تلاش کن که دل و احساساتت را در معرض نگرانی و اضطراب قرار ندهی.
دشمن خانگی از خصم برونی بترست
اختیار سر خود را به زبان نگذاری
هوش مصنوعی: در این سخن گفته شده که انسان باید از دشمنانی که در نزدیکیش هستند، بیشتر حذر کند. گاهی اوقات خطرها از طرف افرادی که به ظاهر نزدیک به ما هستند، بیشتر از دشمنان بیرونی است؛ بنابراین، اگر فردی میخواهد در زندگیاش کنترل و اراده خود را حفظ کند، نباید هر چیزی را به راحتی به زبان بیاورد و باید محتاط باشد.
نخل امید تو آن روز شود صاحب برگ
که سبکباری خود را به خزان نگذاری
هوش مصنوعی: به زودی امید تو به ثمر خواهد نشست و به نتیجه خواهد رسید که بتوانی بار سنگینی را بر دوش نکشی و در زندگی سبکی را تجربه کنی.
زاد راه سفر دور توکل این است
که در انبان خود اندیشه نان نگذاری
هوش مصنوعی: برای سفر طولانیمدت خود، باید اطمینان حاصل کنی که در چمدان زندگیات نگرانی و تردید نداشته باشی.
به دو صد چشم، نشان راه ترا می پاید
تیر تا راست نباشد به کمان نگذاری
هوش مصنوعی: با دو صد چشم، راه تو را زیرنظر دارند و تیر به کمان نخواهد رفت تا زمانی که راست نباشی.
عزلتی کز تو بود نام چو عنقا سهل است
جهد کن جهد که از نام نشان نگذاری
هوش مصنوعی: عزلتی که به خاطر تو برمن آمده، همانند نام پرندهای mythical به نام عنقا آسان است. تلاش کن و تمام قدرتت را به کار بگیر که از نام و نشانت هیچ اثری باقی نماند.
تا در خانه بی منت دوزخ بازست
دست رغبت به در باغ جنان نگذاری
هوش مصنوعی: زمانی که در این دنیا به راحتی میتوانی از نعمتهای زندگی بهرهمند شوی و از عذابهای جهنم در امان باشی، چرا باید به سوی بهشت حرکت کنی؟
عمر چون قافله ریگ روان درگذرست
تا بنا بر سر این ریگ روان نگذاری
هوش مصنوعی: عمر مانند کاروانی از دانههای شن است که مدام در حال حرکت است؛ پس این فریب را نخور که بتوانی بر روی این دانههای روان توقف کنی.
قطره را بحر کرم گوهر شهوار کند
نم خون در مژه اشک فشان نگذاری
هوش مصنوعی: قطرهای از دریا با کرم و بخشش گوهر ارزشمندی به دست میآورد، اما اگر بخواهد به خاطر یک نم خون در مژهاش، اشک بریزد، نباید اجازه دهد.
حسن کردار ز هر عضو زبانی دارد
تا توان کرد نصیحت به زبان نگذاری
هوش مصنوعی: هر رفتار نیکو و خوشایند به نوعی زبان خود را دارد و اگر بخواهی با دیگران نصیحت کنی، نباید تنها به زبان و گفتار اتکا کنی.
نرم کن نرم رگ گردن خود را زنهار
تا سر خویش به بالین سنان نگذاری
هوش مصنوعی: به آرامی و با احتیاط گردن خود را نرم کن تا مبادا سر خود را به تیغ شمشیر بسپاری.
ما به امید عطای تو چنین بیکاریم
کار ما را به امید دگران نگذاری
هوش مصنوعی: ما به خاطر انتظار برکت و رحمت تو، بیکار و بیهدف هستیم و نمیخواهیم کارهایمان را به امید دیگران انجام دهیم.
نیستی مرد گرانباری غفلت صائب
سر خود در سر این بار گران نگذاری
هوش مصنوعی: تو مرد باارزشی نیستی که به خاطر بیتوجهیات بار سنگینی را بر دوش خود حمل کنی.