گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۰۹

اگر از موج خطر چشم به ساحل داری
در دل بحر همان آینه در گل داری
از دل تنگ کنی شکوه، نمی دانی حیف
که گشاد دو جهان در گره دل داری
گر شوی آه، نفس راست نخواهی کردن
گر بدانی چه قدر راه به منزل داری
چون توانی سبک این بادیه را طی کردن؟
تو که از نقش قدم پا به سلاسل داری
نسبت حسن چو خورشید به ذرات یکی است
تو ز کوته نظری چشم به محمل داری
باد پروانه کجا گرد دلت می گردد؟
تو که چون شمع دو صد کشته به محفل داری
آب از دیده آیینه روان می گردد
گر به رخسار خود آیینه مقابل داری
می توان یافتن از تلخی گفتار ترا
که ز خط زیر نگین زهر هلاهل داری
پرده شرم تو غمازتر از فانوس است
می توان یافت ز سیما که چه در دل داری
از نظربازی این لاله عذاران صائب
چه به غیر از جگر سوخته حاصل داری؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر از موج خطر چشم به ساحل داری
در دل بحر همان آینه در گل داری
هوش مصنوعی: اگر در موقعیت پرخطر به ساحل امید نگاه می‌کنی، باید بدان که در دل دریای پرماجرا، هنوز هم نشانه‌هایی از آرامش و زیبایی وجود دارد.
از دل تنگ کنی شکوه، نمی دانی حیف
که گشاد دو جهان در گره دل داری
هوش مصنوعی: اگر از دل شکایت کنی، نمی‌دانی چقدر حیف است که دو جهان در دل تو گرفتار شده‌اند.
گر شوی آه، نفس راست نخواهی کردن
گر بدانی چه قدر راه به منزل داری
هوش مصنوعی: اگر در زندگی به آه و ناله مشغول شوی، نمی‌توانی نفس راحتی بکشی. اگر می‌دانستی چه مسیری طولانی تا رسیدن به مقصد در پیش داری، شاید متفاوت عمل می‌کردی.
چون توانی سبک این بادیه را طی کردن؟
تو که از نقش قدم پا به سلاسل داری
هوش مصنوعی: چطور می‌توانی این راه پرچالش را بپیمای، حال آنکه خودت از نشانه‌های قدم و تقید به زنجیرها رنج می‌بری؟
نسبت حسن چو خورشید به ذرات یکی است
تو ز کوته نظری چشم به محمل داری
هوش مصنوعی: زیبایی و نیکی مانند خورشید است که بر همه چیز می‌تابد و در واقع، همه ذرات دنیا در مقابل آن یکسان هستند. اما تو با محدودیت دیدگاهت، تنها به ظواهر و امکانات محدود توجه می‌کنی و از عمق و گستردگی زیبایی غافل هستی.
باد پروانه کجا گرد دلت می گردد؟
تو که چون شمع دو صد کشته به محفل داری
هوش مصنوعی: باد پروانه کجا و دل تو کجا؟ تو که با نور خود در محفل دیگران را مجذوب می‌کنی و همچون شمعی هستی که صدها عاشق را به خود جذب کرده‌ای.
آب از دیده آیینه روان می گردد
گر به رخسار خود آیینه مقابل داری
هوش مصنوعی: چشم دارد که اگر به چهره‌ات نگاه کنی، اشک مانند آبی که از آیینه سرازیر می‌شود، جاری خواهد شد.
می توان یافتن از تلخی گفتار ترا
که ز خط زیر نگین زهر هلاهل داری
هوش مصنوعی: می‌توان از سختی و تلخی صحبت‌های تو پی برد که از لابه‌لای کلماتت بوی زهر و نابودی می‌آید.
پرده شرم تو غمازتر از فانوس است
می توان یافت ز سیما که چه در دل داری
هوش مصنوعی: شرم و حیا تو خیلی بیشتر از روشنی یک چراغ خبر می‌دهد. با نگاهی به چهره‌ات می‌توان فهمید که در درونت چه حسی داری.
از نظربازی این لاله عذاران صائب
چه به غیر از جگر سوخته حاصل داری؟
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت این لاله‌های عذاری (دختران زیبا) چه چیز جز سوختن دل و درد و suffering به دست می‌آوری؟