گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۰۴

نی خود را بشکن گر شکری می طلبی
برگ از خود بفشان گر ثمری می طلبی
خبری نیست که در بیخبری نتوان یافت
بیخبر شو ز جهان گر خبری می طلبی
از خودی تا اثری هست، دعا بی اثرست
بی اثر شو، ز دعا گر اثری می طلبی
پا به دامن کش و از هر دو جهان چشم بپوش
گر ازین خانه تاریک دری می طلبی
صبر چون غنچه به خاموشی و دلتنگی کن
گر گشایش ز نسیم سحری می طلبی
دهن خود چو صدف پاک درین دریا کن
اگر از ابر بهاران گهری می طلبی
خضر توفیق پی گمشدگان می گردد
خویش را گم کن اگر راهبری می طلبی
داد از پرتو خود بال به شبنم خورشید
پا به دامن کش اگر بال و پری می طلبی
صدف آبله باشد کف افسوس ترا
تا تو گم کرده خود از دگری می طلبی
چون شرر دیده روشن ز جهان کن تحصیل
اگر از سوخته جانان اثری می طلبی
خضر چون سبزه زند موج درین دامن دشت
پای در ره نه اگر همسفری می طلبی
آب خود صاف کن از پرده گلها صائب
گر ز خورشید چو شبنم نظری می طلبی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نی خود را بشکن گر شکری می طلبی
برگ از خود بفشان گر ثمری می طلبی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به چیزی شیرین و زیبا دست یابی، باید از خودت بگذری و تلاش کنی. برای رسیدن به نتایج مثبت، گاهی اوقات باید سختی‌ها را تحمل کنی و خود را تغییر دهی.
خبری نیست که در بیخبری نتوان یافت
بیخبر شو ز جهان گر خبری می طلبی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خبر و دانشی هستی، بهتر است از افکار و دغدغه‌های دنیوی دوری کنی، چرا که در بی‌خبری و عدم آگاهی، می‌توان به حقیقت رسید.
از خودی تا اثری هست، دعا بی اثرست
بی اثر شو، ز دعا گر اثری می طلبی
هوش مصنوعی: تا زمانی که خودت تأثیری از خود نگذاری، دعا فایده‌ای ندارد. اگر به دعا نیاز داری، باید خود را خالی از پرده‌های وجود کنی.
پا به دامن کش و از هر دو جهان چشم بپوش
گر ازین خانه تاریک دری می طلبی
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت و معنای عمیق زندگی دست یافته‌ای، از هر دو جهان چشم‌پوشی کن و به دنیای مادی وابسته نباش. اگر به دنبال روشنایی و نجاتی هستی، باید از این دنیای تیره و تار که در آن هستی جدا شوی.
صبر چون غنچه به خاموشی و دلتنگی کن
گر گشایش ز نسیم سحری می طلبی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در زندگی‌ات به آرامش و گشایش برسی، باید مثل غنچه صبر کنی و در دل خود احساس غم و دلتنگی را تحمل کنی. تنها با صبر و انتظار، می‌توانی به بهار و روزهای خوب دست پیدا کنی.
دهن خود چو صدف پاک درین دریا کن
اگر از ابر بهاران گهری می طلبی
هوش مصنوعی: در این دنیا، زبان خود را همچون صدفی خالص و پاک در این دریا قرار بده. اگر به دنبال جواهری از باران بهار هستی، ابتدا باید خود را تمیز و آماده کنی.
خضر توفیق پی گمشدگان می گردد
خویش را گم کن اگر راهبری می طلبی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال راهنمایی و راهی درست هستی، باید خودت را از دست بدهی و به دنبال توفیق و هدایت برسی.
داد از پرتو خود بال به شبنم خورشید
پا به دامن کش اگر بال و پری می طلبی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در زندگی به اوج برسی و به موفقیت برسی، باید از نور و انرژی مثبت استفاده کنی و مانند شبنم که در آغوش خورشید می‌درخشد، به دیگران هم کمک کنی و آنها را به جلو برانی. اگر به دنبال رشد و پرواز هستی، باید برای خودت و دیگران بال و پر بسازی.
صدف آبله باشد کف افسوس ترا
تا تو گم کرده خود از دگری می طلبی
هوش مصنوعی: صدف آبله مانند حسرت توست، چرا که تو خودت را گم کرده‌ای و به دنبال چیزی از دیگران می‌گردی.
چون شرر دیده روشن ز جهان کن تحصیل
اگر از سوخته جانان اثری می طلبی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در این دنیا به موفقیت برسی، باید همچون شعلۀ روشن، تلاش و کوشش کنی. اگر از عشق کسی که دلش سوخته، نشانه‌ای می‌خواهی، باید با تمام وجود تلاش کنی و به سوی هدف بروی.
خضر چون سبزه زند موج درین دامن دشت
پای در ره نه اگر همسفری می طلبی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال همسفری هستی، پای خود را در مسیر بگذار و مانند خضر، که در سبزه‌های دشت زندگی می‌کند، در این سرزمین گام کن.
آب خود صاف کن از پرده گلها صائب
گر ز خورشید چو شبنم نظری می طلبی
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی از زیبایی‌ها و روشنایی زندگی بهره‌مند شوی، ابتدا باید خودت را از ظواهر بی‌مورد و زرق و برق‌ها رها کنی و به حقیقت و حقیقتی که در پس آن‌ها وجود دارد توجه کنی. اگر به دنبال نور و روشنی هستی، لازم است که دل و ذهن خود را پاکسازی کنی و به جای ظواهر، به عمق زندگی نگری کنی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۸۰۴ به خوانش زهرا ذوالقدر
غزل شمارهٔ ۶۸۰۴ به خوانش فاطمه زندی