غزل شمارهٔ ۶۸۰۱
در کدامین چمن ای سرو به بار آمدهای؟
که ربایندهتر از خواب بهار آمدهای
با گل روی عرقناک، که چشمش مرساد!
خانهپردازتر از سیل بهار آمدهای
چشم بد دور که چون جام و صراحی ز ازل
درخور بوس و سزاوار کنار آمدهای
آنقدر باش که اشکی بدود بر مژگان
گر به دلجویی دلهای فگار آمدهای
قلم موی حواس تو پریشان شده است
تا به این خانه پر نقش و نگار آمدهای
بارها کاسه خورشید پر از خون دیدی
تو به این خانه به دریوزه چه کار آمدهای؟
نوشداروی امان در گره حنظل نیست
به چه امید به این سبز حصار آمدهای؟
تازه کن خاطر ما را به حدیثی صائب
تو که از خامه رگ ابر بهار آمدهای
غزل شمارهٔ ۶۸۰۰: شوخ و میخواره و شبگرد و غزلخوان شده ایغزل شمارهٔ ۶۸۰۲: دلربایانه دگر بر سر ناز آمدهای
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در کدامین چمن ای سرو به بار آمدهای؟
که ربایندهتر از خواب بهار آمدهای
هوش مصنوعی: در کدام باغ و چمن، ای درخت سرو، به شکوفایی و زیبایی رسیدهای؟ که جذابتر و دلفریبتر از خوابهای بهار به نظر میرسی.
با گل روی عرقناک، که چشمش مرساد!
خانهپردازتر از سیل بهار آمدهای
هوش مصنوعی: با چهرهای زیبا و غرق در عرق، که چشمانش به من نگاه میکند! تو از زیبایی بهاری همچون سیل، به خانهی من آمدهای.
چشم بد دور که چون جام و صراحی ز ازل
درخور بوس و سزاوار کنار آمدهای
هوش مصنوعی: چشم بد دور! تو مانند جام و ظرف شراب از آغاز وجود، سزاوار بوسه و نزدیکی هستی.
آنقدر باش که اشکی بدود بر مژگان
گر به دلجویی دلهای فگار آمدهای
هوش مصنوعی: آنقدر مهربان و دلنشین باش که اگر کسی از دلشکستگی یا غم رنج میبرد، اشکهایش بر مژههایش بریزد. تو باید در دلجویی و تسکین دلهای رنجور تلاش کنی.
قلم موی حواس تو پریشان شده است
تا به این خانه پر نقش و نگار آمدهای
هوش مصنوعی: حواسپرتی و بینظمی در افکارت باعث شده که به این مکان زیبا و پر از جزئیات بیایی.
بارها کاسه خورشید پر از خون دیدی
تو به این خانه به دریوزه چه کار آمدهای؟
هوش مصنوعی: بارها مشاهده کردهای که خورشید مانند کاسهای پر از خون است. حالا به این خانه آمدهای و نمیدانی چه کار داری؟
نوشداروی امان در گره حنظل نیست
به چه امید به این سبز حصار آمدهای؟
هوش مصنوعی: نوشداروی نجات و امان در میوه تلخ و تلخی چون "حنظل" وجود ندارد. پس چرا به امید فرار از مشکلات و تنگناها به این منطقه سبز و خوش آب و هوا آمدهای؟
تازه کن خاطر ما را به حدیثی صائب
تو که از خامه رگ ابر بهار آمدهای
هوش مصنوعی: دل ما را به یاد داستانی شیرین و دلنشین شاداب کن، داستانی که تو به خوبی و زیبایی آن را روایت کردهای و شبیه به باران بهاری است که بر دلها میبارد.