گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۹۷

روی دل با همه کس در همه جا داشته ای
در ته پرده نیرنگ چها داشته ای
تو که باور نکنی سوز من سوخته را
دست بر آتشم از دور چرا داشته ای؟
از دل خسته ما نیست غباری بر جا
دل ما خوش که خبر از دل ما داشته ای
روی نرم تو نقاب دل سنگین بوده است
چه زره ها که نهان زیر قبا داشته ای
دامن پاک من و پرده شرم است یکی
به چه تقصیر ز خود دور مرا داشته ای؟
نیست در رشته شب اختر تابان چندان
که تو دل در خم آن زلف دوتا داشته ای
مانع گردش افلاک توانی گردید
به همان گوشه چشمی که مرا داشته ای
سخن آبله پیشت گرهی بر بادست
تو که در راه طلب پا به حنا داشته ای
چارپهلو شکم نه فلک از سفره توست
پیش پرورده خود دست چرا داشته ای؟
خجل از روی سلیمان زمان خواهی شد
بر دل موری اگر ظلم روا داشته ای
تو که سیراب کنی ریگ روان را به خرام
صائب سوخته را تشنه چرا داشته ای؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی دل با همه کس در همه جا داشته ای
در ته پرده نیرنگ چها داشته ای
هوش مصنوعی: تو با همه افراد، در هر شرایطی، حس دل‌سوزی و محبت داشته‌ای؛ اما در عمق وجودت، چه نقشه‌ها و فریب‌هایی پنهان کرده‌ای؟
تو که باور نکنی سوز من سوخته را
دست بر آتشم از دور چرا داشته ای؟
هوش مصنوعی: تو که به سوز و گداز من اعتقادی نداری، چرا از دور به شعله‌ام نگاه می‌کنی و آن را به خاطر می‌آوری؟
از دل خسته ما نیست غباری بر جا
دل ما خوش که خبر از دل ما داشته ای
هوش مصنوعی: دل ما خسته است و نشانی از غمی در آن باقی نمانده، اما خوشحالی ما از این است که تو از حال دل ما با خبری.
روی نرم تو نقاب دل سنگین بوده است
چه زره ها که نهان زیر قبا داشته ای
هوش مصنوعی: نرمی و لطافت تو ممکن است تنها یک ظاهر باشد، زیرا دل تو سنگین و پر از احساسات عمیق است. چه رازها و بارهایی که در زیر ظاهری آرام و متین پنهان کرده‌ای.
دامن پاک من و پرده شرم است یکی
به چه تقصیر ز خود دور مرا داشته ای؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به چیزی اشاره می‌کند که دامن پاک و عفت او نشان‌دهنده شخصیت و وقار اوست. او از کسی می‌پرسد که به چه دلیلی از او دوری می‌کند، در حالی که او هیچ تقصیری ندارد و همیشه با پاکی و حیا زندگی کرده است. شاعر احساس نارضایتی و بی‌عدالتی را در این فاصله‌گیری ابراز می‌کند.
نیست در رشته شب اختر تابان چندان
که تو دل در خم آن زلف دوتا داشته ای
هوش مصنوعی: در دل شب، ستاره‌ای تابان وجود ندارد که به اندازه زلف‌های دو طرفه‌ات دل را به خود مشغول کند.
مانع گردش افلاک توانی گردید
به همان گوشه چشمی که مرا داشته ای
هوش مصنوعی: با یک نگاه از جانب تو، می‌توانی مانع حوادث و تغییرات دنیا شوی، همان‌طور که همیشه به من توجه کرده‌ای.
سخن آبله پیشت گرهی بر بادست
تو که در راه طلب پا به حنا داشته ای
هوش مصنوعی: سخن زشتی که به تو می‌گویند، تأثیری ندارد چون تو در مسیر رسیدن به هدفت خود را آماده کرده‌ای و با دقت و تلاش قدم برمی‌داری.
چارپهلو شکم نه فلک از سفره توست
پیش پرورده خود دست چرا داشته ای؟
هوش مصنوعی: شکم چهارپا که نمی‌تواند از سفره آسمان پر شود، چرا تو دستت را به سوی او دراز کرده‌ای؟
خجل از روی سلیمان زمان خواهی شد
بر دل موری اگر ظلم روا داشته ای
هوش مصنوعی: اگر به کسی ظلم کرده باشی، حتی مورچه‌ای کوچک، در روزی که خداوند آنها را به حساب می‌آورد، از کار خود شرمنده خواهی شد، چرا که سلیمان، پیامبری بزرگ، بر دل موری که به آن ظلم شده، توجه خواهد کرد.
تو که سیراب کنی ریگ روان را به خرام
صائب سوخته را تشنه چرا داشته ای؟
هوش مصنوعی: اگر تو می‌توانی تشنگی را سیراب کنی، چرا باید با وجود این توانایی، دل سوخته‌ای را همچنان تشنه بگذاری؟