گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۹۵

تا ز رخسار چو مه پرده برانداخته‌ای
سوز خورشید به جان قمر انداخته‌ای
در سراپای تو کم بود بلای دل و دین؟
که ز خط طرح بلای دگر انداخته‌ای
دولت حسن تو وقت است شود پا به رکاب
کار ما را چه به وقت دگر انداخته‌ای؟
تو که در خانه ز شوخی ننشینی هرگز
رخت ما را چه ز منزل به در انداخته‌ای؟
تلخ‌کامان تو از مور فزونند، چرا
مور خط را به طلسم شکر انداخته‌ای؟
گرچه در باغ تو گل بر سر هم می‌ریزد
خار در دیده اهل نظر انداخته‌ای
نیست در باغ نهالی به برومندی تو
سایه را آخر و اول ثمر انداخته‌ای
شکوه از تلخی دریای مکافات مکن
تو که چون سیل دوصد خانه برانداخته‌ای
دل شب مجلس اغیار برافروخته‌ای
کار صائب به دعای سحر انداخته‌ای

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا ز رخسار چو مه پرده برانداخته‌ای
سوز خورشید به جان قمر انداخته‌ای
هوش مصنوعی: چهره‌ات را مانند ماه از پس پرده بیرون آورده‌ای و با زیبایی‌ات آتش عشق را در دل قمر روشن کرده‌ای.
در سراپای تو کم بود بلای دل و دین؟
که ز خط طرح بلای دگر انداخته‌ای
هوش مصنوعی: آیا در تمامی وجود تو، هیچ مشکلی در عشق و ایمان وجود نداشت که حالا با خطی دیگر، درد و مشکل جدیدی به وجود آورده‌ای؟
دولت حسن تو وقت است شود پا به رکاب
کار ما را چه به وقت دگر انداخته‌ای؟
هوش مصنوعی: خوشبختی و سعادت تو در حال حاضر است، پس جدی‌تر به کار ما بپرداز و وقت را بیهوده تلف نکن.
تو که در خانه ز شوخی ننشینی هرگز
رخت ما را چه ز منزل به در انداخته‌ای؟
هوش مصنوعی: تو که به شوخی نشسته‌ای و در خانه نمی‌مانی، پس چرا لباس ما را از خانه بیرون انداخته‌ای؟
تلخ‌کامان تو از مور فزونند، چرا
مور خط را به طلسم شکر انداخته‌ای؟
هوش مصنوعی: افراد تلخ‌کام و ناامید از مورچه‌ها بیشترند، پس چرا آن مورچه برای تسکین دردشان به حالت طلسم‌آمیز شکر روی آورده است؟
گرچه در باغ تو گل بر سر هم می‌ریزد
خار در دیده اهل نظر انداخته‌ای
هوش مصنوعی: هر چند در باغ تو گل‌های زیبا وجود دارد و بر روی هم می‌ریزد، اما تو با توجه به خاری که در نظر اهل بصیرت قرار داده‌ای، زیبایی‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده‌ای.
نیست در باغ نهالی به برومندی تو
سایه را آخر و اول ثمر انداخته‌ای
هوش مصنوعی: در هیچ باغی درختی به اندازه تو سرسبز و پربار نیست؛ تو آخر و بهترین ثمر را به بار آورده‌ای.
شکوه از تلخی دریای مکافات مکن
تو که چون سیل دوصد خانه برانداخته‌ای
هوش مصنوعی: از ناله و گلایه درباره عواقب تلخ اعمالت پرهیز کن، چرا که تو خود باعث ویرانی بسیاری از زندگی‌ها هستی.
دل شب مجلس اغیار برافروخته‌ای
کار صائب به دعای سحر انداخته‌ای
هوش مصنوعی: در دل شب، به خاطر دیگران، جشنی برپا کرده‌ای و با دعا و نیایش در سحرگاه، کار و حال خود را بهبود بخشیده‌ای.