گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۹۴

چهره را صیقلی از آتشِ می ساخته‌ای
خبر از خویش نداری که چه پرداخته‌ای
ای بسا خانهٔ تقوی که رسیده‌ست به آب
تا ز منزل عرق‌آلود برون تاخته‌ای
در سرِ کوی تو چندان که نظر کار کند
دل و دین است که بر یکدگر انداخته‌ای
مگر از آب کنی آینه دیگر، ورنه
هیچ آیینه نمانده‌ست که نگداخته‌ای
چون ز حالِ دلِ صاحب‌نظرانی غافل؟
تو که در آینه با خویش نظر باخته‌ای
تو که از ناز به عشاق نمی‌پردازی
صد هزار آینه هر سوی چه پرداخته‌ای؟
نیست یک سرو درین باغ به رعناییِ تو
بس که گردن به تماشای خود افراخته‌ای
آتشی را که ازان طور به زنهار آید
در دلِ صائبِ خونین‌جگر انداخته‌ای
برخوری چون رهی از ساغرِ معنی صائب
که درین تازه‌غزل شیشه تهی ساخته‌ای

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چهره را صیقلی از آتشِ می ساخته‌ای
خبر از خویش نداری که چه پرداخته‌ای
هوش مصنوعی: چهره‌ات را با آتش و شراب به زیبایی درآورده‌ای، اما خبر نداری که نتیجه این کار چه چیزیست و چه تغییراتی در تو به وجود آمده.
ای بسا خانهٔ تقوی که رسیده‌ست به آب
تا ز منزل عرق‌آلود برون تاخته‌ای
هوش مصنوعی: بسیاری از خانه‌های پرهیزکاری وجود دارد که به آب رسیده‌اند، در حالی که تو از خانه‌ای پر از عرق و رنج به بیرون رفته‌ای.
در سرِ کوی تو چندان که نظر کار کند
دل و دین است که بر یکدگر انداخته‌ای
هوش مصنوعی: در خیابان تو، هر چقدر هم که چشمم به اطراف بچرخد، دل و ایمان من درگیر تو شده‌اند و تو آنها را به هم پیوند زده‌ای.
مگر از آب کنی آینه دیگر، ورنه
هیچ آیینه نمانده‌ست که نگداخته‌ای
هوش مصنوعی: اگر بخواهی مانند آینه‌ای تازه و بدون لکه و کثیفی بسازی، باید از آب استفاده کنی تا آن را تمیز کنی. در غیر این صورت، هیچ آینه‌ای باقی نمی‌ماند که بتوانی آن را از آلودگی پاک کنی.
چون ز حالِ دلِ صاحب‌نظرانی غافل؟
تو که در آینه با خویش نظر باخته‌ای
هوش مصنوعی: چرا از وضعیت دل افرادی که دیدگاه خاصی دارند بی‌خبر هستی؟ تو که خودت در آینه به خود نگاه می‌کنی و خود را گم کرده‌ای.
تو که از ناز به عشاق نمی‌پردازی
صد هزار آینه هر سوی چه پرداخته‌ای؟
هوش مصنوعی: تو که به عشق‌ورزان توجهی نداری، چرا با هزاران آینه به خودت می‌نگری؟
نیست یک سرو درین باغ به رعناییِ تو
بس که گردن به تماشای خود افراخته‌ای
هوش مصنوعی: در این باغ هیچ سرو و درختی به زیبایی تو وجود ندارد، زیرا تو خود را با افتخار و زیبایی به نمایش گذاشته‌ای.
آتشی را که ازان طور به زنهار آید
در دلِ صائبِ خونین‌جگر انداخته‌ای
هوش مصنوعی: آتش و شعله‌ای را که به این شکل به شما هشدار داده است، در دلِ صائب، که دلی غمگین و پرخون دارد، روشن کرده‌ای.
برخوری چون رهی از ساغرِ معنی صائب
که درین تازه‌غزل شیشه تهی ساخته‌ای
هوش مصنوعی: با نوشیدن معنا و مفهوم، باید توجه کنی که در این غزل جدید، تو ظرفی خالی و بدون محتوا ساخته‌ای.

حاشیه ها

1395/09/14 12:12
حسین

این شعر به زیبایی توسط محمدرضا شجریان و همایون خرم و مجید نجاحی در آلبوم نای دل در بیات اصفهان اجرا شده است

1397/11/12 19:02
علی

من این اجرایی را که حسین گفته، با نام "نای شکسته" می شناسم
نای شکسته درست است یا نای دل؟

1399/02/12 08:05
nabavar

گرامی مهدی
چهره را صیقلی از آتش مِی ساخته ای
خبر از خویش نداری که چه پرداخته ای
مِی درست است که غیر آن وزن را می شکند و در مصرع دوم اثر مِی که بی خبر از خویش بودن مِی زده است و تعجب شاعر، آمده

1401/10/16 23:01
یوسف شیردلپور

اجرای  خصوی نای دل استاد شجریان 

همین الان دارم گوش میکنم فوق العاده زیبا ست 🙏