گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۷۲

ازان پیچیده ام همچو صدا در ظرف خاموشی
که نتواند نهاد انگشت کس بر حرف خاموشی
نسازد سرمه آفاق شبگردی نفس گیرش
کند چون صبحدم هر کس نفس را صرف خاموشی
ازان رزق صدف گردید فیض عالم بالا
که با آن دستگه دریا ندارد ظرف خاموشی
همین بس فضل خاموشی که در هر انجمن باشد
به نیک و بد نیفتد بر زبانها حرف خاموشی
بود چون پسته بی مغز، صائب باد در دستش
نبندد از لب گفتار هر کس طرف خاموشی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ازان پیچیده ام همچو صدا در ظرف خاموشی
که نتواند نهاد انگشت کس بر حرف خاموشی
هوش مصنوعی: من مانند صدایی هستم که در ظرفی خاموش پنهان شده و هیچ‌کس نمی‌تواند انگشتش را بر حرف‌های خاموشی بگذارد.
نسازد سرمه آفاق شبگردی نفس گیرش
کند چون صبحدم هر کس نفس را صرف خاموشی
هوش مصنوعی: وجود سرمه، نماد زیبایی و روشنایی، نمی‌تواند شب را تحمل کند، زیرا نفس‌های سنگین شب باعث خستگی می‌شود. مانند صبح که هر کس نفس خود را صرف سکوت می‌کند.
ازان رزق صدف گردید فیض عالم بالا
که با آن دستگه دریا ندارد ظرف خاموشی
هوش مصنوعی: از آن چیزی که در دریای فیض و برکت وجود دارد، همچون مروارید در صدف بهره‌مند شده‌ایم. این هدیه بزرگ از عالم بالاست و این در حالی است که هیچ ظرفی از سکوت و بی‌تحرکی نمی‌تواند آن را در بر گیرد.
همین بس فضل خاموشی که در هر انجمن باشد
به نیک و بد نیفتد بر زبانها حرف خاموشی
هوش مصنوعی: خاموشی دارای فضیلت و ارزشی است که در هر جمع و انجمنی، نمی‌گذارد سخن‌های نیک و بد بر زبان‌ها بیفتد.
بود چون پسته بی مغز، صائب باد در دستش
نبندد از لب گفتار هر کس طرف خاموشی
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند پسته بی مغز باشد، به این معنی که خالی و بدون محتواست، هیچ کس نمی‌تواند او را مجبور کند که سکوت کند یا چیزی بگوید. هر کسی حق دارد در سکوت بماند و به گفتار دیگران گوش دهد.