غزل شمارهٔ ۶۷۷۱
چون طفلان کس به هر افسانه تا کی واکند گوشی؟
کند پرپنبه غفلت اگر پیدا کند گوشی
زبان مصرع پیچیده اسرار فهمیدن
ز گوش سرنمی آید مگر دل وا کند گوشی
سیه شد پرده گوشم چو برگ لاله، می خواهم
دم گرمی که از نور سخن بینا کند گوشی
ز بی پروایی همصحبتان چون غنچه خاموشم
دهانی پر سخن دارم اگر پروا کند گوشی
شرر می ریزد از تیغ زبان چون تیشه عاشق را
دلی از سنگ می باید به درد ما کند گوشی
به آسانی درین دریا سخن چون مستمع یابد؟
که گوهر را شود دل آب تا پیدا کند گوشی
حباب ساده دل بیجا دهن پرباد می سازد
به گفت وگوی هر بی مغز کی دریا کند گوشی؟
تواند بی تائمل یافت راز سینه خم را
زبان فهمی اگر بر قلقل مینا کند گوشی
کسی را می رسد شاهی که گر موری سخن گوید
به انداز شنیدن چون سلیمان وا کند گوشی
کف دعوی چو صبح کاذب از لب پاک می سازد
به جوش سینه عاشق اگر دریا کند گوشی
زبان نکته پردازی است هر خاری درین گلشن
چگونه فهم حرف یک جهان گویا کند گوشی؟
به انشای سخن صائب عبث چون غنچه می پیچی
که را داری ز اهل دل به این انشا کند گوشی؟
غزل شمارهٔ ۶۷۷۰: فلک یک حلقه چشم است اگر صاحب نظر باشیغزل شمارهٔ ۶۷۷۲: ازان پیچیده ام همچو صدا در ظرف خاموشی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون طفلان کس به هر افسانه تا کی واکند گوشی؟
کند پرپنبه غفلت اگر پیدا کند گوشی
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به بیخبری و غفلت انسانها اشاره دارد. وقتی که انسانها مانند کودکان به داستانها و افسانههایی گوش میدهند که هیچ واقعیتی ندارند، آگاهی و درک واقعیات را از دست میدهند. اگر گوش آنها بر روی حقایق زندگی باز شود، این غفلت و بیخیالی به نوعی از بین میرود و مانند پرپنبهای میشود که ظاهراً سبک است اما میتواند به راحتی توجه را جلب کند. در واقع، این اشاره دارد به این که اگر انسانها دقت بیشتری به واقعیتهای زندگی داشته باشند، میتوانند از خواب غفلت بیدار شوند.
زبان مصرع پیچیده اسرار فهمیدن
ز گوش سرنمی آید مگر دل وا کند گوشی
هوش مصنوعی: برای درک عمیق حقایق و اسرار، فقط گوش کردن کافی نیست و باید دل را باز کنیم تا بتوانیم به درستی بشنویم و بفهمیم.
سیه شد پرده گوشم چو برگ لاله، می خواهم
دم گرمی که از نور سخن بینا کند گوشی
هوش مصنوعی: پرده گوشم مانند برگ لاله سیاه شده است، میخواهم صدای گرمی که از نور صحبت میکند، به گوشم برسد و مرا آگاه کند.
ز بی پروایی همصحبتان چون غنچه خاموشم
دهانی پر سخن دارم اگر پروا کند گوشی
هوش مصنوعی: من از بیتوجهی همصحبتان مانند غنچهای خاموش هستم، اما اگر کسی به سخنانم توجه کند، دهنی پُر از حرف و حدیث دارم.
شرر می ریزد از تیغ زبان چون تیشه عاشق را
دلی از سنگ می باید به درد ما کند گوشی
هوش مصنوعی: زبان مانند تیغی است که از آن آتش میریزد و عشق را مانند تیشهای بر دل سنگین میزند؛ بنابراین برای تحمل درد عشق، باید دلی که توانایی این درد را داشته باشد پیدا کرد.
به آسانی درین دریا سخن چون مستمع یابد؟
که گوهر را شود دل آب تا پیدا کند گوشی
هوش مصنوعی: در این دنیا، چطور ممکن است کسی به راحتی به سخن دیگران گوش بدهد؟ اینگونه است که دل افراد مانند آب زلال میشود تا بتوانند حقیقت را بشنوند و درک کنند.
حباب ساده دل بیجا دهن پرباد می سازد
به گفت وگوی هر بی مغز کی دریا کند گوشی؟
هوش مصنوعی: حباب بیچاره و ساده بدون دلیل، با باد پر میشود و به سخن گفتن با هر بیمغزی ادامه میدهد. اما آیا دریا میتواند به این حرفها گوش دهد؟
تواند بی تائمل یافت راز سینه خم را
زبان فهمی اگر بر قلقل مینا کند گوشی
هوش مصنوعی: اگر کسی با دقت و توجه گوش کند، میتواند راز دلهای پنهان را بفهمد. مثل این که اگر به صدای آرام و لطیف مینا توجه کند، میتواند به عمق معنی و احساسات درونی پی ببرد.
کسی را می رسد شاهی که گر موری سخن گوید
به انداز شنیدن چون سلیمان وا کند گوشی
هوش مصنوعی: فقط کسی سزاوار مقام رفیع و بزرگی است که حتی اگر یک مورچه هم حرفی بزند، به اندازهای به آن اهمیت دهد که مانند سلیمان گوشش را برای شنیدن باز کند.
کف دعوی چو صبح کاذب از لب پاک می سازد
به جوش سینه عاشق اگر دریا کند گوشی
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که وقتی عشق واقعی در دل عاشق جوش میزند، مانند صبح کاذب نمیتواند بیاساس باشد. عشق همچون دریا است که توجه و عمق خاصی دارد و نمیتوان آن را نادیده گرفت. در این حالت، صحبتها و ادعاهای عاشق مانند روشنایی نخستین صبح، واقعی و حقیقی میشوند و نشاندهندهٔ احوالات درونی او هستند.
زبان نکته پردازی است هر خاری درین گلشن
چگونه فهم حرف یک جهان گویا کند گوشی؟
هوش مصنوعی: زبان مانند یک نکته سنج است که حتی کوچکترین اتفاقات و جزئیات را در این باغ زیبا تحلیل میکند. حالا سوال اینجاست که چگونه ممکن است گوش انسانی بتواند سخنان و مفاهیم یک عالم را درک کند؟
به انشای سخن صائب عبث چون غنچه می پیچی
که را داری ز اهل دل به این انشا کند گوشی؟
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که وقتی سخن بیهوده و بدون اهمیت را با زیبایی و ظرافت بیان میکنید، مثل اینکه در حال پیچیدن غنچهای هستید. اما در این میان، هیچکس از دلسوختگان و اهل محبت به سخنان شما توجهی نمیکند و گوش به آن نمیدهند. پس بهتر است به جای تمرکز بر سخنانی که بیفایده است، بر افکار و عواطف عمقدار و اثرگذار کار کنید.