غزل شمارهٔ ۶۷۶۸
چه در طول امل از حرص بی باکانه آویزی؟
به این زلف پریشان هر نفس چون شانه آویزی
به روی آتشین عشق صلح از لاله رویان کن
به شمعی هر زمان تا چند چون پروانه آویزی؟
گرفتاری غذای روح باشد مرغ زیرک را
حرامت باد اگر در دام بهر دانه آویزی
ترا هست آشنایی کز جهان بیگانه ات سازد
به هر ناآشنا تا چند ای بیگانه آویزی؟
ز آغوش پدر هم یاد کن ای بی خبر گاهی
چه در دامان مادر اینقدر طفلانه آویزی؟
به قیل و قال نتوان در حریم کعبه محرم شد
همان بهتر که این ناقوس در بتخانه آویزی
نخواهی شد دگر محتاج دامنگیری مردم
اگر یک بار در دامان شب مردانه آویزی
به همت گوهر یکدانه چون مردان به دست آور
چو زاهد تا به کی در سبحه صددانه آویزی؟
مبین آیینه را بسیار در خلوت که می ترسم
که در دامان پاک خویش بی تابانه آویزی
ز مغز سنگ صائب نقش شیرین را برون آری
به کار عشق اگر چون کوهکن مردانه آویزی
غزل شمارهٔ ۶۷۶۷: مرا چون دیگران گرزان که اسبابی نشد روزیغزل شمارهٔ ۶۷۶۹: ز عاشق حرف درد و داغ پرس، از دل چه میپرسی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه در طول امل از حرص بی باکانه آویزی؟
به این زلف پریشان هر نفس چون شانه آویزی
هوش مصنوعی: چرا به خاطر حرص و طمع بیپروا به چیزی که دستنیافتنی است، خود را آزار میکنی؟ هر لحظه مانند شانهای که به موهای درهمریخته میچسبد، به زلف پریشان عشق میچسبی.
به روی آتشین عشق صلح از لاله رویان کن
به شمعی هر زمان تا چند چون پروانه آویزی؟
هوش مصنوعی: بر روی عشق آتشین، به زیبایی گلهای لاله صلح برقرار کن. هر بار مانند شمعی، به چه مدت میخواهی مانند پروانه به دور آن بچرخی؟
گرفتاری غذای روح باشد مرغ زیرک را
حرامت باد اگر در دام بهر دانه آویزی
هوش مصنوعی: اگرچه گرفتاریها ممکن است برای روح مانند غذایی باشند، اما ای مرغ باهوش، اگر به خاطر دانهای در دام بیفتی، برایت حرام است.
ترا هست آشنایی کز جهان بیگانه ات سازد
به هر ناآشنا تا چند ای بیگانه آویزی؟
هوش مصنوعی: تو دوستی داری که با هر بیگانهای دور و برت را پر میکند و تو را با او آشنا میکند. تا کی میخواهی به غریبهها بچسبی و از آن دوستی غافل باشی؟
ز آغوش پدر هم یاد کن ای بی خبر گاهی
چه در دامان مادر اینقدر طفلانه آویزی؟
هوش مصنوعی: گاهی به یاد پدر هم باش و در آغوش او را فراموش نکن، چرا که چقدر در دامان مادر به طور کودکانه آویزان شدهای.
به قیل و قال نتوان در حریم کعبه محرم شد
همان بهتر که این ناقوس در بتخانه آویزی
هوش مصنوعی: در حریم کعبه و اماکن مقدس نمیتوان با حرف و جدل وارد شد. بهتر است که این ناقوس، که نمادی از اعتقادات دیگران است، در معبد خودش آویزان باشد.
نخواهی شد دگر محتاج دامنگیری مردم
اگر یک بار در دامان شب مردانه آویزی
هوش مصنوعی: اگر یک بار با شجاعت و قاطعیت به در آغوش شب بروی، دیگر نیازی به وابستگی به دیگران نخواهی داشت.
به همت گوهر یکدانه چون مردان به دست آور
چو زاهد تا به کی در سبحه صددانه آویزی؟
هوش مصنوعی: با تلاش و ارادهای محکم و با ارزش، همچون مردان بزرگ به کسب موفقیت بپرداز. چرا باید تا ابد با زهد و زاهدی در این راه بروی و تنها به ذکرهای بیفایده اکتفا کنی؟
مبین آیینه را بسیار در خلوت که می ترسم
که در دامان پاک خویش بی تابانه آویزی
هوش مصنوعی: آیینه را در خلوت زیاد تماشا نکن، زیرا نگرانم که با دیدن خود، نتوانی خود را کنترل کنی و دلتنگ و آشفته شوی.
ز مغز سنگ صائب نقش شیرین را برون آری
به کار عشق اگر چون کوهکن مردانه آویزی
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از دل سختیها و مشکلات زیباییها را بیرون آوردی، باید مثل یک کوه کن با اراده و شجاعت سخت کار کنی و به عشق پایبند بمانی.