غزل شمارهٔ ۶۷۶۴
ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری
نمی سازد خنک بیمار را دل شمع کافوری
به امید نگاهی خاک ره گشتم، ندانستم
که زیر پا تو بی پروا نمی بینی ز مغروری
تویی در دیده ام چون نور و محرومم ز دیدارت
نمی دانم ز نزدیکی کنم فریاد یا دوری
نظربازان ازان باشند گه دیوانه گه عاقل
که در یک کاسه دارد چشم او مستی و مستوری
توان بی پرده دیدن در لباس آن سرو سیمین را
که در فانوس عریانتر نماید شمع کافوری
بود واصل به جانان هر که را پر رخنه گردد دل
که نبود مانع نظاره چون پرده است زنبوری
ز حد خویش پا بیرون منه تا دیده ور گردی
که بینایی شود در خانه خود کور را کوری
بود بسیار، اندک کلفتی دلهای نازک را
به مویی می شود خاموش چینی های فغفوری
ز حرف حق درین ایام باطل بوی خون آید
عروج دار دارد نشائه صهبای منصوری
نمی گردد حلاوت با ملاحت جمع در یک جا
چسان صائب در آن لب جمع شد شیرینی و شوری؟
غزل شمارهٔ ۶۷۶۳: ندارد سرو این گلزار تاب شیون ای قمریغزل شمارهٔ ۶۷۶۵: گره در سینه هر کس که باشد گوهر رازی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری
نمی سازد خنک بیمار را دل شمع کافوری
هوش مصنوعی: درد فراق و جدایی از محبوب در دل همچنان باقی است و این غم شما را بیشتر میآزارد، اما دل شمعی است که با وجود تمام مشکلات و ناراحتیها، همچنان روشنیاش را حفظ میکند.
به امید نگاهی خاک ره گشتم، ندانستم
که زیر پا تو بی پروا نمی بینی ز مغروری
هوش مصنوعی: به خاطر امیدی که به نگاهی از تو داشتم، همچون خاک پای تو در انتظار ماندم، غافل از اینکه تو با خودخواهیات زیر پا، مرا نمیبینی.
تویی در دیده ام چون نور و محرومم ز دیدارت
نمی دانم ز نزدیکی کنم فریاد یا دوری
هوش مصنوعی: تو برای من مانند نوری در چشمانم میدرخشی و از دیدن تو محرومم. نمیدانم باید از شدت نزدیک بودنت فریاد بزنم یا از دوریات.
نظربازان ازان باشند گه دیوانه گه عاقل
که در یک کاسه دارد چشم او مستی و مستوری
هوش مصنوعی: افرادی که به زیباییها و زرق و برق توجه دارند، گاهی دیوانه و گاهی عاقل هستند، زیرا در چشمان آنها هم نشانههای شگفتی و جذابیت دیده میشود و هم پوشیدگی و راز.
توان بی پرده دیدن در لباس آن سرو سیمین را
که در فانوس عریانتر نماید شمع کافوری
هوش مصنوعی: میتوان با دقت و بدون حجاب، زیبایی آن سرو خوشاندام را که مانند شمع کافوری در روشنایی فانوس خود را بیشتر نمایان میسازد، مشاهده کرد.
بود واصل به جانان هر که را پر رخنه گردد دل
که نبود مانع نظاره چون پرده است زنبوری
هوش مصنوعی: هر کس که دلش دچار شکاف و آسیب شود و نتواند به راحتی به محبوبش نگاه کند، مانند زنبور است که از پردهای عبور نمیکند.
ز حد خویش پا بیرون منه تا دیده ور گردی
که بینایی شود در خانه خود کور را کوری
هوش مصنوعی: از مرزهای خود تجاوز نکن، زیرا وقتی از حد خود فراتر بروی، ممکن است دیگران به تو توجه کنند. در خانهی خود، کسی که بینا است، با کوری دیگران نمیتواند بینایی خود را بیان کند.
بود بسیار، اندک کلفتی دلهای نازک را
به مویی می شود خاموش چینی های فغفوری
هوش مصنوعی: دلهای نازک و حساس به راحتی و به سادگی تحت تأثیر قرار میگیرند و ممکن است با کوچکترین چیزها آزرده خاطر شوند.
ز حرف حق درین ایام باطل بوی خون آید
عروج دار دارد نشائه صهبای منصوری
هوش مصنوعی: در این روزها، از حرف راست بوی خون به مشام میرسد و نشانهای از قدرت و مقام الهی به چشم میخورد که نشانی از روحانیّت و عشق به حقیقت دارد.
نمی گردد حلاوت با ملاحت جمع در یک جا
چسان صائب در آن لب جمع شد شیرینی و شوری؟
هوش مصنوعی: شیرینی و خوشمزگی نمیتوانند در یک جا به خوبی با هم جمع شوند. چگونه میتوان در یک لب هم طعم شیرینی و هم طعم شور را تجربه کرد؟